-
@m-s-100 در این سرای بی كسی كسی به در نمی زند
به دشت پــــر ملال مـــــا پرنــــده پــر نمی زند@sara-66
دیده ای نیست نبیند رخ زیبای تو را نیست گوشی که همی نشنود آوای تو را -
نوشتهشده در ۲۶ آذر ۱۳۹۷، ۱۹:۱۷ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@m-s-100 از دل تنـگ اسیـــران قفس یـــاد كنیـد
ای كه دارید نشیمن به لب بامی چند -
@sara-66
در هر چه نشد نگو چنین بایستی تعلیم خدایی به خدا نتوان داد -
نوشتهشده در ۲۶ آذر ۱۳۹۷، ۱۹:۲۱ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@m-s-100 درست اول این نــوبهـــــار عاشق شد
دلم میان همین گیر و دار عاشق شد -
@sara-66
دم به دم در هر لباسی رخ نمود ؟لحظه لحظه جای دیگر پا نهاد؟ -
نوشتهشده در ۲۶ آذر ۱۳۹۷، ۱۹:۳۰ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@m-s-100 در شبی پر ستاره و آرام دختری در عذاب می میرد
دختری در عذاب تنهایی غـــرق در التهاب می میردخب خشته نباشین
-
@m-s-100 در شبی پر ستاره و آرام دختری در عذاب می میرد
دختری در عذاب تنهایی غـــرق در التهاب می میردخب خشته نباشین
@sara-66
دیده را فایده آنست که دلبر بیند ور نبیند ، چه بود فایده بینایی را -
نوشتهشده در ۲۶ آذر ۱۳۹۷، ۱۹:۳۴ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@m-s-100 از عشق من به هر سو در شهر، گفتگویی ست
مــــن عاشــق تــو هستــــم، ایــن گفتـــگو ندارد -
@m-s-100 از عشق من به هر سو در شهر، گفتگویی ست
مــــن عاشــق تــو هستــــم، ایــن گفتـــگو ندارد@sara-66
در دایره قسمت ما نقطه تسلیمیم حکم آنچه تو فرمایی،لطف آنچه تو بنمایی -
نوشتهشده در ۲۶ آذر ۱۳۹۷، ۱۹:۳۹ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@m-s-100 یاد روزی که به عشق تــو گرفتار شدم
از سر خویش گذر کرده سوی یار شدم -
@sara-66
می توانی تو به لبخندی این فاصله را برداری
تو توانایی بخشش داری
دستهای تو توانایی آن را دارد
که مرا
زندگانی بخشد ... -
@sara-66
می توانی تو به لبخندی این فاصله را برداری
تو توانایی بخشش داری
دستهای تو توانایی آن را دارد
که مرا
زندگانی بخشد ...نوشتهشده در ۲۶ آذر ۱۳۹۷، ۱۹:۴۴ آخرین ویرایش توسط انجام شده@m-s-100 دادیــم ز كف نقـــــد جــوانــــی و دریغــــــا
چیزی به جز از حیرت و حسرت نستاندیم -
میروی اما گریزِ چشم وحشیرنگِ تو
راز این انـدوه بی آرام، نتـواند نهفـت
میروی خاموش و میپیچد به گوش خستهام
آنچه با من لرزش لبهای بیتابِ تو گفت
:face_with_cold_sweat::face_with_cold_sweat:
-
میروی اما گریزِ چشم وحشیرنگِ تو
راز این انـدوه بی آرام، نتـواند نهفـت
میروی خاموش و میپیچد به گوش خستهام
آنچه با من لرزش لبهای بیتابِ تو گفت
:face_with_cold_sweat::face_with_cold_sweat:
نوشتهشده در ۲۶ آذر ۱۳۹۷، ۱۹:۴۸ آخرین ویرایش توسط انجام شده@m-s-100 تـــو دریای مــن بودی آغوش وا كن
كه می خواهـد این قوی زیبا بمیرد -
@sara-66
دلی دارم خریدار محبت کزو گرم است بازار محبت -
نوشتهشده در ۲۶ آذر ۱۳۹۷، ۱۹:۵۲ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@m-s-100 تجلی گه خود کرد خدا دیده ی ما را
در ایــن دیـده در آیید و ببینید خدا را -
@sara-66
آن که آسان میسپارد جان به دیدارت منم آن که مشکل میپسندد کار آسانم تویی -
نوشتهشده در ۲۶ آذر ۱۳۹۷، ۱۹:۵۸ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@m-s-100 یادگار از تو همین سوخته جانی است مرا
شعله از توست اگــر گرم زبانــی ست مـرا -
@sara-66
آتش از برق نگاهت ريختي بر جان من خواستي تا در ميان شعله ها آبم کني -
نوشتهشده در ۲۶ آذر ۱۳۹۷، ۲۰:۰۸ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@m-s-100 یار رب چه چشمه ای است محبت که من از آن
یک قطـــــــره آب خـــــوردم و دریـــــا گـــریستــم