-
@sara-66
می توانی تو به لبخندی این فاصله را برداری
تو توانایی بخشش داری
دستهای تو توانایی آن را دارد
که مرا
زندگانی بخشد ... -
@sara-66
می توانی تو به لبخندی این فاصله را برداری
تو توانایی بخشش داری
دستهای تو توانایی آن را دارد
که مرا
زندگانی بخشد ...نوشتهشده در ۲۶ آذر ۱۳۹۷، ۱۹:۴۴ آخرین ویرایش توسط انجام شده@m-s-100 دادیــم ز كف نقـــــد جــوانــــی و دریغــــــا
چیزی به جز از حیرت و حسرت نستاندیم -
میروی اما گریزِ چشم وحشیرنگِ تو
راز این انـدوه بی آرام، نتـواند نهفـت
میروی خاموش و میپیچد به گوش خستهام
آنچه با من لرزش لبهای بیتابِ تو گفت
:face_with_cold_sweat::face_with_cold_sweat:
-
میروی اما گریزِ چشم وحشیرنگِ تو
راز این انـدوه بی آرام، نتـواند نهفـت
میروی خاموش و میپیچد به گوش خستهام
آنچه با من لرزش لبهای بیتابِ تو گفت
:face_with_cold_sweat::face_with_cold_sweat:
نوشتهشده در ۲۶ آذر ۱۳۹۷، ۱۹:۴۸ آخرین ویرایش توسط انجام شده@m-s-100 تـــو دریای مــن بودی آغوش وا كن
كه می خواهـد این قوی زیبا بمیرد -
@sara-66
دلی دارم خریدار محبت کزو گرم است بازار محبت -
نوشتهشده در ۲۶ آذر ۱۳۹۷، ۱۹:۵۲ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@m-s-100 تجلی گه خود کرد خدا دیده ی ما را
در ایــن دیـده در آیید و ببینید خدا را -
@sara-66
آن که آسان میسپارد جان به دیدارت منم آن که مشکل میپسندد کار آسانم تویی -
نوشتهشده در ۲۶ آذر ۱۳۹۷، ۱۹:۵۸ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@m-s-100 یادگار از تو همین سوخته جانی است مرا
شعله از توست اگــر گرم زبانــی ست مـرا -
@sara-66
آتش از برق نگاهت ريختي بر جان من خواستي تا در ميان شعله ها آبم کني -
نوشتهشده در ۲۶ آذر ۱۳۹۷، ۲۰:۰۸ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@m-s-100 یار رب چه چشمه ای است محبت که من از آن
یک قطـــــــره آب خـــــوردم و دریـــــا گـــریستــم -
نوشتهشده در ۲۶ آذر ۱۳۹۷، ۲۰:۰۹ آخرین ویرایش توسط انجام شده
یاران نوگرفتی و ماراگذاشتی / بی توناخوشیم اگرتوخوشی زما
-
@m-s-100 یار رب چه چشمه ای است محبت که من از آن
یک قطـــــــره آب خـــــوردم و دریـــــا گـــریستــم@sara-66
مي روي و گريه مي آيد مرا ساعتي بنشين که باران بگذرد -
@m-s-100 یار رب چه چشمه ای است محبت که من از آن
یک قطـــــــره آب خـــــوردم و دریـــــا گـــریستــمنوشتهشده در ۲۶ آذر ۱۳۹۷، ۲۰:۱۱ آخرین ویرایش توسط انجام شده@sara-66 مباد آن دم که عودتاروپودت/نسوزد درهوای آشنایی
-
@Yas1999
آتش پر از قهر تو مي گفت: برو جذبه ي چشم پر از مهر تو مي گفت بايست -
نوشتهشده در ۲۶ آذر ۱۳۹۷، ۲۰:۱۲ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@m-s-100 تاآیینه توغرق زنگ است/نزهتگه وصل برتوتنگ است
-
@Yas1999
تو را با غیر می بینم، صدایم در نمی آید دلم می سوزد و کاری ز دستم بر نمی آید -
نوشتهشده در ۲۶ آذر ۱۳۹۷، ۲۰:۱۵ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@Yas1999 تـا چند عمــــر در هــــوس و آرزو رود
ای کاش این نفس که بر آمد فرو رود -
نوشتهشده در ۲۶ آذر ۱۳۹۷، ۲۰:۱۷ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@m-s-100 @sara-66
درموی میانت سخنی نیست که خودنیست/لیکن سخن ارهست درآن پسته دهان است.. -
نوشتهشده در ۲۶ آذر ۱۳۹۷، ۲۰:۱۷ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@Yas1999 ترسم آن سیمین بدن باشد در آغـوش رقیب
دیده ام تقویم را، امشب قمر در عقرب است -
@Yas1999
تا چند بسته ماندن در دام خود فريبي با غير آشنايي، با آشنا غريبي؟