-
نوشتهشده در ۲۹ آذر ۱۳۹۷، ۱۹:۵۳ آخرین ویرایش توسط انجام شده
یا رب این نوگل خندان که سپردی به منش میسپارم به تو از چشم حسود چمنش
-
محبوب دلم ز من جدایی تا کی؟
من درطلب و تو بی وفایی تا کی؟نوشتهشده در ۲۹ آذر ۱۳۹۷، ۱۹:۵۳ آخرین ویرایش توسط انجام شده@m__sadra__b یک قصه بیش نیست غم عشق و این عجب
کز هــــر زبـــان که می شنـوم نامکـــرر است -
نوشتهشده در ۲۹ آذر ۱۳۹۷، ۱۹:۵۵ آخرین ویرایش توسط انجام شده
مرو مرو چه سبب زود زود میبروی
بگو بگو که چرا دیر دیر میآیی
-
مرو مرو چه سبب زود زود میبروی
بگو بگو که چرا دیر دیر میآیی
نوشتهشده در ۲۹ آذر ۱۳۹۷، ۱۹:۵۶ آخرین ویرایش توسط انجام شده@m__sadra__b یک جمع نکوشیده رسیدند به مقصد
یک قوم دویدند و به مقصـــد نرسیدند -
نوشتهشده در ۲۹ آذر ۱۳۹۷، ۱۹:۵۸ آخرین ویرایش توسط انجام شده
دانی که چرا سر نهان با تونگویم؟
طوطی صفتی طاقت اسرار نداری -
نوشتهشده در ۲۹ آذر ۱۳۹۷، ۱۹:۵۹ آخرین ویرایش توسط انجام شده
یا رب نظر تو برنگردد برگشتن روزگار سهل است
-
دانی که چرا سر نهان با تونگویم؟
طوطی صفتی طاقت اسرار ندارینوشتهشده در ۲۹ آذر ۱۳۹۷، ۱۹:۵۹ آخرین ویرایش توسط انجام شده@m__sadra__b یک جهان بر هم زدم وز جملـه بگزیــــدم تو را
من چه می کردم به عالم گر نمی دیدم تو را -
نوشتهشده در ۲۹ آذر ۱۳۹۷، ۲۰:۰۲ آخرین ویرایش توسط انجام شده
تو همچو صبحی من شمع خلوت سحرم
تبسمی کن و جان بین که همی سپرم -
نوشتهشده در ۲۹ آذر ۱۳۹۷، ۲۰:۰۲ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@sara-66 الا یا ایها الساقی ادر کاسا و ناولها که عشق اسان نمود اول ولی افتاد مشکلها
-
تو همچو صبحی من شمع خلوت سحرم
تبسمی کن و جان بین که همی سپرمنوشتهشده در ۲۹ آذر ۱۳۹۷، ۲۰:۰۳ آخرین ویرایش توسط انجام شده@m__sadra__b مـــرا کـــدام جدا کـرد بی گناه از تو؟
سیاه بختی من یا که اشتباه از تو؟ -
نوشتهشده در ۲۹ آذر ۱۳۹۷، ۲۰:۰۳ آخرین ویرایش توسط انجام شده
وفا نکردی و کردم، جفا ندیدی و دیدم شکستی و نشکستم، بریدی و نبریدم
-
وفا نکردی و کردم، جفا ندیدی و دیدم شکستی و نشکستم، بریدی و نبریدم
نوشتهشده در ۲۹ آذر ۱۳۹۷، ۲۰:۰۴ آخرین ویرایش توسط انجام شده@m__sadra__b من دست شسته ام از غرورم برای تو
افتـــاده ام چـــو قطره شبنم به پای تو -
نوشتهشده در ۲۹ آذر ۱۳۹۷، ۲۰:۰۵ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@sara-66 وصال دوستان روزی ما نیست بخوان حافظ غزل های فراقی
-
نوشتهشده در ۲۹ آذر ۱۳۹۷، ۲۰:۰۷ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@sara-66 شبی در محفلی با آه و سوزی شنیدستم که مرد پاره دوزی
-
نوشتهشده در ۲۹ آذر ۱۳۹۷، ۲۰:۱۲ آخرین ویرایش توسط انجام شده
شو روز به فکر آب و دانه هنگام شب رمیدن آموز
-
زان لحظه که ديده بر رخت وا کردم دل دادم و شعر عشق انشا کردم