بی انگیزگی....نیاز به کمک دارم دوستانم
-
سلام...من الان دوازدهم تجربی هستم.........یه آدمی ک تا مهرماه کتاب میترکوندم☻.....پر از انگیزه.......
️
ولی الان ک اومدم دوازدهم....چون توی شهرستان کوچکی هستیم و سطح مدرسه و معلما اونقدر نیست ک درک کنن .....حجم زیاد دروس ....سخت گیری های نابجا......تنش های ایجاد شده در مدرسه......رفیقا.......خستگی نشستن روی صندلی...مدیرا و معلما........هم خستم کرده هم انگیزه واسم نزاشته....مدیرمون هی کنکور کنکور میکنه ولی برعکسش ...استاد تنش وارد کردنه جوری که میام خونه از حرفاش اصلا حوصله هیچی رو ندارم...تازشم حتی 4 شنبه هم میریم مدرسه و اگه نریم آدمو از نرفتنش پشیمون میکنه ......تا حدی که حتی به خودکشی فک میکنم...چون موفقیتم رو توی هدفم میبینم و نمیتونم پرپر شدنشو ببینم..ازتون کمک میخوام...آیا شما هم اینجور تجارب رو داشتید؟ چیکار کردید که شکستش دادید؟
-
سلام
زیاد به خودت استرس وارد نکن
درکت میکنم دقیقا برا منم همچین اتفاقاتی افتاد
مدیر میگفت کنکور
دبیرا هر روز امتحان میگرفتن ...۳تا امتحان در یک روز داشتیم اغلب...مدرسه هم وضعیت تدیریسش اصلا جالب نبود
منم با الا اشنا نبودم زیاد و تو الان این فرصت رو داری که از الا استفاده کنیسعی کن به خودت ارامش بدی
من یادم میومد زنگ تفریح درس میخوندم دوستام بهم میگفتن خود شیرین چون تنها من بودم که میخوندم زنگ تفریح رو و هدفم برام مهم بود
راستش یه مسایلی هست نمیتونم بگم اگه ممکنه پی وی رو باز کنید شاید بتونم کمکی کرده باشم -
منم تو یه شهرستان کوچیک درس خوندم.
باز خوبه مدیر و معلمای شما به فکر کنکور هستن.
مدیر ما که فقط دغدغش تار مویی بود که از گوشه ی مقنعه زده بیرون یا چمیدونم شوخی کردن معلمای مرد سر کلاسامون...
همینجوری شد که معلمای خوب از مدرسمون رفتن و ما موندیم و ...
ای بابا ولی گذشت... اون سال که میشه همین پارسال :| مدرسه ی ما حتی یه دونه قبولی هم نداشت . حتی یکی...
اما وقتی برمیگردم به گذشته میبینم تقصیر خودمم بود .
حساسیت بیش از حد خودم سر حرفا و کاراش.
رفیقارو هم که کلا نگو...
ولی اگه اونموقع این درکو داشتم که آدمارو همونجور که هستن بپذیرم شاید خیلی چیزا عوض میشد...
شاید کلی از ساعاتی که میتونستم به مطالعه اختصاص بدم سر حرفای اونا تلف نمیشد.
بنظرم شما خوش شانسی ... من پارسال آلا رو نمیشناختم . اما شما الان میتونی همه چیو عوض کنی .. با معلمای خوب اینجا و با این تفکر که تفکر و منش آدما رو هر جوری که هستن بپذیر و بهشون فکر نکن و رد شو...
خیلیا شرایط شمارو دارن ... راستی ما پنج شنبه ها و گاهی جمعه ها میکشوندنمون مدرسه ... :|
خلاصه اینکه اگه حرفی شنیدی که خوشت نیومد از یه گوش بشنو ازون یکی بنداز بیرون . به این فکر کن آیا این مسائل 10 سال دیگه هم واست مهمه؟ -
سال پیش یه مدیر داشتیم :|
به زور بعد عید خودمون پیچوندیم مدرسه رو :|
من یادمه سر کلاس زیست میشستم خلاصه هامو میخوندم :| دبیرمون فکر میکنم معلم ورزش بودکتابو میگرفت جلوش و همونو رو تخته مینوشت :|
به نظرم از دبیرایی که پتانسیلشو دارن، استفاده کنین، اصلا ناامید نشین، یه روزی برای همین روزای دربه داغون دلتون تنگ میشه :|
-
سلام...من الان دوازدهم تجربی هستم.........یه آدمی ک تا مهرماه کتاب میترکوندم☻.....پر از انگیزه.......
️
ولی الان ک اومدم دوازدهم....چون توی شهرستان کوچکی هستیم و سطح مدرسه و معلما اونقدر نیست ک درک کنن .....حجم زیاد دروس ....سخت گیری های نابجا......تنش های ایجاد شده در مدرسه......رفیقا.......خستگی نشستن روی صندلی...مدیرا و معلما........هم خستم کرده هم انگیزه واسم نزاشته....مدیرمون هی کنکور کنکور میکنه ولی برعکسش ...استاد تنش وارد کردنه جوری که میام خونه از حرفاش اصلا حوصله هیچی رو ندارم...تازشم حتی 4 شنبه هم میریم مدرسه و اگه نریم آدمو از نرفتنش پشیمون میکنه ......تا حدی که حتی به خودکشی فک میکنم...چون موفقیتم رو توی هدفم میبینم و نمیتونم پرپر شدنشو ببینم..ازتون کمک میخوام...آیا شما هم اینجور تجارب رو داشتید؟ چیکار کردید که شکستش دادید؟
@Dr-Farhan
دیشب دیدم تاپیکت رو تا الان داشتم فکر میکردم از کجا شروع کنم.:smiling_face_with_open_mouth_smiling_eyes:
به نام خدا:)
سلام پارسالِ من:)
من توی مدرسه ی خوبی بودم (ینی از هرکی بپرسی توی مشهد اسم مدرسمو میگه وااااو چه مدرسه ای)
توی شهرستان کوچیکی نبودم!گفتم که توی مشهد بودم... اما بجز آلاء
به خودم اجازه نمیدادم که پیش مشاور یا دبیری برم!چون به نظرم اینا پر و بال دادن به آدماییه که از استرس بچه ها پول در میارن!
مدیرمون یه مدیر خفن بود که چپ میرف راس میرف میگف:
شماها هیچی نمیشین -- با این وضع درس خوندنتون و اینا
دبیرامون خوب بودن....دبیر ریاضیمون عالی بود مثلا!بنده خدا مرد بود دستشو میگرفت به کمربندش میومد کل سوالارو پای تخته حل میکرد و پاک میکرد :|
همین
هنوز که هنوزه یادم میاد مادر و پدرشو دعا میکنم --
منو نگا
اونی که توی روستا زندگی میکنه شاید شرایطش از تو خیییلللیییی بدتر باشه.
خیلی بدتر.
اما امید داره به عوض کردن زندگیش!
امید داره به قشنگ کردن زندگی واسه اینده خودش و خانوادش.میاد میشه رتبه 1...میشه2...میشه 3:)
منو میبینی؟
من یه ادمی بودم که پارسال اصلا به تلاشای خودم احترام نمیذاشتم
جدی میگم...
یه سوال نمیتونستم حل کنم میگفتم اههههههه
گندت بزنن دلارام...چقد تو خنگی....
باورم شده بود خنگم!
الان مث یه حیوون وفادار:smiling_face_with_open_mouth_cold_sweat: پشیمونم!
همه کشمکش دارن سال کنکور
همه درگیری دارن
همه اعصاباشون خرابه
چرا؟
چون استرس دارن!
عزیزدل من! استرس تا یجایی خوبه...استرس تا یجایی جوابگوئه...تا جایی که جلو ببرت!نکه صدمه وارد کنه به روح و جسمت و تو بخوای به خودکشی فکر کنی!!!!
به من گوش میدی؟
آلاء هست...بچه های آلاء هستن و این یعنی خودِ خودِ نعمت.
باور کن...ما توی آلاء همیار هایی داریم که واقعا وقت میذارن سوالاتو جواب میدن...استفاده کن...
جون من
جون دلارام
بهونه نیار...
میفهمم سخته...
منم هم پارسال هم امسال بودم و هستم توی این شرایط
میتونم درکت کنم...
تا حدی که بهت بگم من نزدیکای کنکور چون کتاب خونم طبقه بالای یک مسجد بود...میرفتم توی مسجد میشستم زار زار گریه میکردم :| نمیدونستم چرا!
من ریزش مو گرفتم...
بی اعصاب شدم...
صورتم مث ابله مرغون یجووورییی جوش میزد که حد نداره
انقد از عصبانیت دست میکشیدم روی صورتم و چشام ابروهامم داشت میریخت :|
کلا داشتم نابود میشدم...
الان پشیمونم که چـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــرا به خودم مسلط نبودم!
به خودت مسلط باش
موزیکای انرژی بخش گوش کن...
به خودت افتخار کن که داری بهترین تلاشتو میکنی.
و اینکه...
بیشتر تلاش کن:)
هدفت رو به اندازه ی نفس کشیدن بخواه...
و در اخر
ببخشید سرت رو به درد اوردم:)
دلت میگیره یا عصبی میشی بیا پی وی من
دادبیداد کن :| فوش بده :| درد و دل کن :|
اما بعد باز برو سر درست:)
وقفه ننداز توی درس خوندنت
خب؟
و اینکه به عکس پروفایلتم دقت کن:)ببین چه قشنگه
اینکه توی چه خانواده و چه محیطی به دنیا میای دست خودت نیست!
اما موندن توی اون محیط دست خودته! -
سلام...من الان دوازدهم تجربی هستم.........یه آدمی ک تا مهرماه کتاب میترکوندم☻.....پر از انگیزه.......
️
ولی الان ک اومدم دوازدهم....چون توی شهرستان کوچکی هستیم و سطح مدرسه و معلما اونقدر نیست ک درک کنن .....حجم زیاد دروس ....سخت گیری های نابجا......تنش های ایجاد شده در مدرسه......رفیقا.......خستگی نشستن روی صندلی...مدیرا و معلما........هم خستم کرده هم انگیزه واسم نزاشته....مدیرمون هی کنکور کنکور میکنه ولی برعکسش ...استاد تنش وارد کردنه جوری که میام خونه از حرفاش اصلا حوصله هیچی رو ندارم...تازشم حتی 4 شنبه هم میریم مدرسه و اگه نریم آدمو از نرفتنش پشیمون میکنه ......تا حدی که حتی به خودکشی فک میکنم...چون موفقیتم رو توی هدفم میبینم و نمیتونم پرپر شدنشو ببینم..ازتون کمک میخوام...آیا شما هم اینجور تجارب رو داشتید؟ چیکار کردید که شکستش دادید؟
@Dr-Farhan
بله داشتیم و عواقبشم دیدیم...هرروز هشت ساعتی هر روز امتحان دعوا و ...
تازه معلمای ما میگفتن به ماچ که کنکور دارید!!!!!
تمام توانتو بزار شوخی بردار نیست ارادتو جمع کن...
یکسال بمونی خیلی سختی داره.سرکوفت ناامیدی شک...
همین امسال بار خودتا ببند سال دیگه شاد و خوشحالی... -
@Dr-Farhan
دیشب دیدم تاپیکت رو تا الان داشتم فکر میکردم از کجا شروع کنم.:smiling_face_with_open_mouth_smiling_eyes:
به نام خدا:)
سلام پارسالِ من:)
من توی مدرسه ی خوبی بودم (ینی از هرکی بپرسی توی مشهد اسم مدرسمو میگه وااااو چه مدرسه ای)
توی شهرستان کوچیکی نبودم!گفتم که توی مشهد بودم... اما بجز آلاء
به خودم اجازه نمیدادم که پیش مشاور یا دبیری برم!چون به نظرم اینا پر و بال دادن به آدماییه که از استرس بچه ها پول در میارن!
مدیرمون یه مدیر خفن بود که چپ میرف راس میرف میگف:
شماها هیچی نمیشین -- با این وضع درس خوندنتون و اینا
دبیرامون خوب بودن....دبیر ریاضیمون عالی بود مثلا!بنده خدا مرد بود دستشو میگرفت به کمربندش میومد کل سوالارو پای تخته حل میکرد و پاک میکرد :|
همین
هنوز که هنوزه یادم میاد مادر و پدرشو دعا میکنم --
منو نگا
اونی که توی روستا زندگی میکنه شاید شرایطش از تو خیییلللیییی بدتر باشه.
خیلی بدتر.
اما امید داره به عوض کردن زندگیش!
امید داره به قشنگ کردن زندگی واسه اینده خودش و خانوادش.میاد میشه رتبه 1...میشه2...میشه 3:)
منو میبینی؟
من یه ادمی بودم که پارسال اصلا به تلاشای خودم احترام نمیذاشتم
جدی میگم...
یه سوال نمیتونستم حل کنم میگفتم اههههههه
گندت بزنن دلارام...چقد تو خنگی....
باورم شده بود خنگم!
الان مث یه حیوون وفادار:smiling_face_with_open_mouth_cold_sweat: پشیمونم!
همه کشمکش دارن سال کنکور
همه درگیری دارن
همه اعصاباشون خرابه
چرا؟
چون استرس دارن!
عزیزدل من! استرس تا یجایی خوبه...استرس تا یجایی جوابگوئه...تا جایی که جلو ببرت!نکه صدمه وارد کنه به روح و جسمت و تو بخوای به خودکشی فکر کنی!!!!
به من گوش میدی؟
آلاء هست...بچه های آلاء هستن و این یعنی خودِ خودِ نعمت.
باور کن...ما توی آلاء همیار هایی داریم که واقعا وقت میذارن سوالاتو جواب میدن...استفاده کن...
جون من
جون دلارام
بهونه نیار...
میفهمم سخته...
منم هم پارسال هم امسال بودم و هستم توی این شرایط
میتونم درکت کنم...
تا حدی که بهت بگم من نزدیکای کنکور چون کتاب خونم طبقه بالای یک مسجد بود...میرفتم توی مسجد میشستم زار زار گریه میکردم :| نمیدونستم چرا!
من ریزش مو گرفتم...
بی اعصاب شدم...
صورتم مث ابله مرغون یجووورییی جوش میزد که حد نداره
انقد از عصبانیت دست میکشیدم روی صورتم و چشام ابروهامم داشت میریخت :|
کلا داشتم نابود میشدم...
الان پشیمونم که چـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــرا به خودم مسلط نبودم!
به خودت مسلط باش
موزیکای انرژی بخش گوش کن...
به خودت افتخار کن که داری بهترین تلاشتو میکنی.
و اینکه...
بیشتر تلاش کن:)
هدفت رو به اندازه ی نفس کشیدن بخواه...
و در اخر
ببخشید سرت رو به درد اوردم:)
دلت میگیره یا عصبی میشی بیا پی وی من
دادبیداد کن :| فوش بده :| درد و دل کن :|
اما بعد باز برو سر درست:)
وقفه ننداز توی درس خوندنت
خب؟
و اینکه به عکس پروفایلتم دقت کن:)ببین چه قشنگه
اینکه توی چه خانواده و چه محیطی به دنیا میای دست خودت نیست!
اما موندن توی اون محیط دست خودته! -
ابتهاج منم اینطوری ام .هر وقت کم میارم میزنم زیر گریه اونقد گریه میکنم که دیگه چشام پف میکنن
-
سال کنکور بیشتر بچه ها یه جورن:smiling_face_with_open_mouth_smiling_eyes:
تعداد کمی پیدا میشن که به خودشون مسلطن :|
که من جزء اونا نبودم
همون مسلطام قبول میشن بخدا -
بچه ها بیاید به هم قول بدیم از امروز به بعد تمام توانمون را بگذاریم.کمتر سر گوشی بریم یا کلا نریم.من ی مدت بود اصلا گوشی نداشتم.ی چند روزه
خیلی بازیگوش شدم.
برای همه دعا کنید.تورو خدا دعا کنید شرایط سنی فرهنگیان عوض نشه وگرنه من بدبخت میشم -
@miss-besharati
منو به معنای واقعی بدبخت کردن...
بدبختتتت
وگرنه من الان باید فکر ارشد باشم نه کنکور کارشناسی!!!!!!! -
ابتهاج من سال دوممه که میخوام کنکور بدم.پارسال هیچی نخوندم هر چی گفتن بخون نخوندم.
ولی نتیجه کنکور اومد فهمیدم چیکار کردم با خودم .الانم همه تلاشمو میکنم به هدفم برسم. -
بچه ها بیاید به هم قول بدیم از امروز به بعد تمام توانمون را بگذاریم.کمتر سر گوشی بریم یا کلا نریم.من ی مدت بود اصلا گوشی نداشتم.ی چند روزه
خیلی بازیگوش شدم.
برای همه دعا کنید.تورو خدا دعا کنید شرایط سنی فرهنگیان عوض نشه وگرنه من بدبخت میشم -
@겔-나르
دبیری هیچ ربطی به درصد نداره گلم.
به رتبه ربط داره و به نیاز منطقه
طبیعتا هرچقد رتبت بهتر باشه بهتر برت میدارن
من اون سال مصاحبه رفتم گزینش رفتم همه چیم عالیی اما چون رتبم زیر هزار نبود برم نداشتن
و کسیا میشناسم که دبیر فیزیک شده ولی فیزیک ۲۰درصد زده.باورت میشه؟؟ -
@겔-나르
دبیری هیچ ربطی به درصد نداره گلم.
به رتبه ربط داره و به نیاز منطقه
طبیعتا هرچقد رتبت بهتر باشه بهتر برت میدارن
من اون سال مصاحبه رفتم گزینش رفتم همه چیم عالیی اما چون رتبم زیر هزار نبود برم نداشتن
و کسیا میشناسم که دبیر فیزیک شده ولی فیزیک ۲۰درصد زده.باورت میشه؟؟ابتهاج استرس گرفتم :| مثلا سقف رتبه ی منطقه 3 چند باید باشه؟! خب رتبه های برتر اول پزشکی و پیراپزشکی میزنن.... یعنی از رتبه 10 هزار به بعد ...یا شایدم اینجوری نباشه...
من امسال مجاز شدم ولی دبیری انتخاب نکردم ولی یکی از دوستام اموزش ابتدایی قبول شد رتبه 17هزار منطقه2 -
@겔-나르
دبیری هیچ ربطی به درصد نداره گلم.
به رتبه ربط داره و به نیاز منطقه
طبیعتا هرچقد رتبت بهتر باشه بهتر برت میدارن
من اون سال مصاحبه رفتم گزینش رفتم همه چیم عالیی اما چون رتبم زیر هزار نبود برم نداشتن
و کسیا میشناسم که دبیر فیزیک شده ولی فیزیک ۲۰درصد زده.باورت میشه؟؟