Your browser does not seem to support JavaScript. As a result, your viewing experience will be diminished, and you have been placed in read-only mode.
Please download a browser that supports JavaScript, or enable it if it's disabled (i.e. NoScript).
mrf دیدمش خرم و خندان قدح باده به دست
و اندر آن آینه صد گونه تماشا میکرد
گونش درشتی کند با غریبان کسی که نابوده باشد به غربت بسی
mrf یکی درد و یکی درمان پسندد
یکی وصل و یکی هجران پسندد
گونش در ره عشق نشد کس به یقین محرم راز هر کسی بر حسب فکر گمانی دارد
دردا که درین زمانه پر غم و درد
غبنا که درین دایره غم پرورد
هر روز فراق دوستی باید دید
هر لحظه وداع همدمی باید کرد
گونش درکوی نیکنامی مارا گذر ندادن گرتو نمی پسندی تغییر کن قضارا
mrf این نقد بگیر و دست از آن نسیه بدار کاواز دهل شنیدن از دور خوش است
saraa.66 ترسم از آن قوم ک بر دردکشان می خندند بر سر کار خرابات کنند ایمان را
@Saahaar آن روز که خط شاهدت بود صاحب نظر از نظر براندی
alza یوسف گم گشته باز آید ب کنعان غم مخور کلبه ی احزان شود روزی گلستان غم مخور
@Saahaar روی تو خوش می نماید آینه ما کآینه پاکیزه است و روی تو زیبا
alza الا یا ایها الساقی ادرکاسا و ناولها ک عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکل ها
@Saahaar ای دیده عاشقان به رویت چون روی مجاوران به محراب
alza بنویس از سر خط بنویس ک دلت دیگه ب یاد اون نیست بنویس ک بدونه وقتی نباشه قلبت،از غصه خون نیست
@Saahaar تا تورا جای شد ای سرو روان در دل من هیچ کس می نپسندم که به جای تو بود
alza دیدی دلت جای من نبود دیدی ازم گذشتی
@Saahaar یاد باد آنکه سر کوی توام منزل بود دیده را روشنی از خاک درت حاصل بود
alza دیدی ک مرا هیچ کسی یاد نکرد
جز غم ک هزار آفرین بر غم باد
@Saahaar دوش دیدم که ملایک در میخانه زدند گل آدم بسرشتند و به پیمانه زدند
alza دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند واندر آن ظلمت شب آب حیاتم دادند