Your browser does not seem to support JavaScript. As a result, your viewing experience will be diminished, and you have been placed in read-only mode.
Please download a browser that supports JavaScript, or enable it if it's disabled (i.e. NoScript).
من به آمار زمین مشکوکم ... اگر این سطح پر از آدم هاست، پس چرا این همه دلها تنهاست؟؟؟ سهراب ...
دست غریق یعنی فریاد بی صداییم بیدل
دست غریق یعنی فریاد بی صداییم
تنها نه آن غزالش،جمعی سگان گرفتند هرجا ک یوسفی هست،صد گرگ در کمین است....
نظر به شاخِ بلند است مرغ وحشی را تلاشِْ دار کند،هر سری ک سوداییست (بنظرم مصراع دوم هردوش خونده میشه و معنی میده،بنظرم با کسره قشنگ تره)
نظر به شاخِ بلند است مرغ وحشی را
ز شیخ شهر جان بردم به تزویر مسلمانی مدارا گر به این کافر نمیکردم چه میکردم
شیخ
تزویر مسلمانی
کافر
نبودش ز تشنیع یاران خبر ک غرقه ندارد ز باران خبر (تشنیع؛بدگویی)
ک غرقه ندارد ز باران خبر
از بهر دفع غم ،به کسی گر بری پناهی هم غم بجای ماند هم آبرو برود
از بهر دفع غم ،به کسی گر بری پناهی
هم غم بجای ماند هم آبرو برود
revival همه کار ایام درس است و پند دریغا ک شاگرد هشیار نیست
دریغا ک شاگرد هشیار نیست
گفتش تبر اهسته؛جرم تو همین است کاین موسم حاصل بود و نیست تو را بار.........
آب از پی مرگ تشنه جستن هم کار اید،ولی ب شستن (منظورش اینه به کار میاد ولی برای غسلش)
ایمان بیاورید... به خدایی که به پیچک فرمود، نرده را زیبا کن. سهراب:)
وعشق، صدای فاصله هاست ... صدای فاصله هایی که غرق ابهام اند! سهراب:)
رسوای عالمی شدم از شورِ عاشقی ترسم خدا نخواسته رسوا کنم تُرا
فروغی بسطامی(:
نه آدمم نه گنجشک اتفاقی کوچکم وقتی می افتم دو تکه می شوم نیمی را باد می برد نیمی را مردی که نمی شناسمش
گراناز موسوی(:
انسانی در من .....که از دور دست ها آمده ام ...........................می میرد ... و من .که از رفتن .......... خسته شده ام .......................می ایستم تا هم .نفس را .........تازه کنم و هم .....انسان را ...
ابوالقاسم ایرانی(:
عافیتها درکمین حسرت واماندگیست صبر کن ای شعله تا سعی تو خاکستر شود
عافیتها درکمین حسرت واماندگیست
صبر کن ای شعله تا سعی تو خاکستر شود
به راستی قدمی گر زنی ،چو تیر نگاه به هر نشانکه توجهکنی خطا نشود
گشاد دل نتوان خواستن ز قطع امید به ناخنی که بریدند عقده وا نشود.....
گاو و خر از آگهی انسان نخواهدگشت لیک آدمی گر اندکی غافل شود خر میشود....
تاکی مژهام از نم اشکیکه ندارد بر خاک درت عرضهکند حال جگر را.......