-
MILAD گفته است:
Brilliant گفته است:
MILAD گفته است:
غمگینم مثل پسری که کادو ی تولدش کار پستال خالی بوده
هر چه از دوست رسد نیکوست
دوس دارم بچه باشید براتون کارت پستال هدیه بیارن اصلا نفهمید چه کاربردی داره
بچه بودم زیاد می خریدم اتفاقا ازاین موزیکالاهم دوس می داشتم
-
Brilliant شما کودکی نکردید پس
من ارزوم بود یه کمان یا ربات برام بگیرن ربات هم نشد هیچ ولی کمان
حتما باشه -
Brilliant
بخدا میگه صداش می کردم میگفتم فلانی داری چی کار می کنی
میگفته دارم این سوسکه رو می گیرم...که...:/// -
نوشتهشده در ۸ مرداد ۱۳۹۸، ۸:۰۴ آخرین ویرایش توسط انجام شده
کارت پستال خالی برای بچه
همون موقع میتونستم پارش کنم بزنم تو صورتش
-
نوشتهشده در ۸ مرداد ۱۳۹۸، ۸:۰۴ آخرین ویرایش توسط انجام شده
هروقت خاطرات بچگیمونو می شنوم روده بر میشم از خنده
-
نوشتهشده در ۸ مرداد ۱۳۹۸، ۸:۰۵ آخرین ویرایش توسط انجام شده
MILAD گفته است:
کارت پستال خالی برای بچه
همون موقع میتونستم پارش کنم بزنم تو صورتش
تا حدودی حق داشتین خالیش یکم بده
-
نوشتهشده در ۸ مرداد ۱۳۹۸، ۸:۰۵ آخرین ویرایش توسط انجام شده
یادمه یه دفه یه سنگ زدم دقیقا وسط پیشونی پسر همسایه:/
یه روزه کامل دنبالم می گشتن تا پیدام کنن
همین که خونشو رو پیشونیش دیدم الفرار -
نوشتهشده در ۸ مرداد ۱۳۹۸، ۸:۰۶ آخرین ویرایش توسط انجام شده
researcher گفته است:
هروقت خاطرات بچگیمونو می شنوم روده بر میشم از خنده
میگن خیلی زبون دراز بودی
خداوند ببخشدشون من وزبون درزای
-
یادمه یه دفه یه سنگ زدم دقیقا وسط پیشونی پسر همسایه:/
یه روزه کامل دنبالم می گشتن تا پیدام کنن
همین که خونشو رو پیشونیش دیدم الفرارنوشتهشده در ۸ مرداد ۱۳۹۸، ۸:۰۷ آخرین ویرایش توسط انجام شدهresearcher گفته است:
یادمه یه دفه یه سنگ زدم دقیقا وسط پیشونی پسر همسایه:/
یه روزه کامل دنبالم می گشتن تا پیدام کنن
همین که خونشو رو پیشونیش دیدم الفراربچه هم که بودم خشن بودم
اعصاب نداشتم از همون اولشم -
MILAD گفته است:
Brilliant شما کودکی نکردید پس
من ارزوم بود یه کمان یا ربات برام بگیرن ربات هم نشد هیچ ولی کمان
حتما باشهمنم اونارم می گرفتم کارتم می گرفتم
-
یادمه یه دفه یه سنگ زدم دقیقا وسط پیشونی پسر همسایه:/
یه روزه کامل دنبالم می گشتن تا پیدام کنن
همین که خونشو رو پیشونیش دیدم الفرارنوشتهشده در ۸ مرداد ۱۳۹۸، ۸:۰۷ آخرین ویرایش توسط انجام شدهresearcher گفته است:
یادمه یه دفه یه سنگ زدم دقیقا وسط پیشونی پسر همسایه:/
یه روزه کامل دنبالم می گشتن تا پیدام کنن
همین که خونشو رو پیشونیش دیدم الفرارچه مشابه من ودخترای همسایه مون کلا یه چیزی عجیب بودیم
سر زمین فوتبال دعوامون شد با تیم پسرا حالا خوبه زمین بیشتر مال اونا بود
سر چند تا شون شکست -
researcher گفته است:
هروقت خاطرات بچگیمونو می شنوم روده بر میشم از خنده
میگن خیلی زبون دراز بودی
خداوند ببخشدشون من وزبون درزای
-
نوشتهشده در ۸ مرداد ۱۳۹۸، ۸:۰۸ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@researcher
خیییلییی -
یادمه یه دفه یه سنگ زدم دقیقا وسط پیشونی پسر همسایه:/
یه روزه کامل دنبالم می گشتن تا پیدام کنن
همین که خونشو رو پیشونیش دیدم الفرارنوشتهشده در ۸ مرداد ۱۳۹۸، ۸:۰۸ آخرین ویرایش توسط انجام شدهتا کی خشونت علیه پسرا :|
@researcher
-
researcher گفته است:
هروقت خاطرات بچگیمونو می شنوم روده بر میشم از خنده
میگن خیلی زبون دراز بودی
خداوند ببخشدشون من وزبون درزای
-
تا کی خشونت علیه پسرا :|
@researcher
نوشتهشده در ۸ مرداد ۱۳۹۸، ۸:۱۰ آخرین ویرایش توسط انجام شدهAmir.Bernousi گفته است:
تا کی خشونت علیه پسرا :|
@researcher
واقعا متاسفم
بچه بودم خیلی اذیت می کردم
-
دلم برایت تنگ شده
همانقدر که نمیدانی
همانقدر که نمیفهمی...#آبا_عابدین