Your browser does not seem to support JavaScript. As a result, your viewing experience will be diminished, and you have been placed in read-only mode.
Please download a browser that supports JavaScript, or enable it if it's disabled (i.e. NoScript).
@نازی-79 دود آه سینه نالان من سوخت این افسردگان خام را
@Fre-que-nce دوش دیدم که ملایک در میخانه زدند گل آدم بسرشتند و به پیمانه زدند
@نازی-79 در دایره قسمت ما نقطه تسلیمیم لطف انچه تو اندیشی لطف انچه تو فرمایی
mrf یاد وصال میکنم دیده پر آب میشود شرح فراق میکنم سینه کباب میشود
@نازی-79 در آسمان نه عجب گربه گفته حافظ سرود زهره به رقص اورد مسیحارا
mrf آخر چه شد که این همه نامهربان شدی چیزیکه خوش نداشتم ای دوست آن شدی
@لالایی یک دفعه غزل از دستم می افتد
وزن می شکند
قافیه در چشمان تو فرو می رود
و بوقهای ممتد مسافربران شخصی
جای بیت های فرو ریخته می نشیند.
گونش دل می رود زدستم صاحبدلان خدارا دردا که راز پنهان خواهدشد آشکارا
اولین قلم
حرف حرف درد را
در دلم نوشته است
دست سرنوشت
خون درد را
با گلم سرشته است
پس چگونه سرنوشت ناگزیر خویش را رها کنم؟ mrf
گونش مرا عهدی است با جانان که تا جان در بدن دارم هواداران کویش را چو جان خویشتن دارم
می روم اما نمی پرسم ز خویش
ره کجا .... ؟ منزل کجا ... ؟مقصود چیست ؟
بوسه می بخشم ولی خود غافلم ...
کاین دل دیوان هرا معبود کیست ؟ mrf
گونش تورا من چشم در راهم ....:))
مرغی سیاه آمده از راه های دور
می خواند از بلندی بام شب شکست mrf
گونش توانا بود هرکه دانا بود
@لالایی در کوی نیکنامی مارا گذر ندادن گرتو نمی پسندی تغییر کن قضارا
mrf
از هر طرف که رفتم ، جز وحشتم نیفزود
زنهار از این بیابان وین راه بی نهایت
@Omid-Rouzegaraan در مشاعره... گفته است:
mrf از هر طرف که رفتم ، جز وحشتم نیفزود زنهار از این بیابان وین راه بی نهایت
@Omid-Rouzegaraan تیرگی بیرون نرفت از دل به علم ظاهری خانه را روشن نمیسازد چراغ پشت پا
ای خدای با عطای با وفا رحم کن بر عمر رفته بر جفا