-
نوشتهشده در ۱۷ شهریور ۱۳۹۸، ۱۶:۱۴ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@Saahaar
آرزویم این است
آنقدر سبر بخندی
که ندانی غم چیست... -
نوشتهشده در ۱۷ شهریور ۱۳۹۸، ۱۶:۱۷ آخرین ویرایش توسط shiimma انجام شده
@Saahaar
تو مرا جان و جهانی...
چه کنم جان و جهان را؟؟؟*همیشه بخندی عشقووو
من یه چیزی که به دلم بشینه قلب میزارم... دلگیر نشو -
@Saahaar
تو مرا جان و جهانی...
چه کنم جان و جهان را؟؟؟*همیشه بخندی عشقووو
من یه چیزی که به دلم بشینه قلب میزارم... دلگیر نشو -
نوشتهشده در ۱۷ شهریور ۱۳۹۸، ۱۶:۲۵ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@Saahaar
و خدایی که در این نزدیکیست... -
نوشتهشده در ۱۷ شهریور ۱۳۹۸، ۱۶:۴۸ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@Saahaar تو همانی که رگ خواب مرا میدانی
تو همانی ک ب درد دل من درمانی -
marzyeh78 یا دل بر من باز فرست ای بت مه رو
یا راه مرا باز نما تو به بر دل -
نوشتهشده در ۱۸ شهریور ۱۳۹۸، ۱۰:۱۱ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@saraa-66
لعل شاهد نشنیدیم بدین شیرینی
زلف معشوقه ندیدیم بدین زیبایی -
نوشتهشده در ۱۸ شهریور ۱۳۹۸، ۱۲:۴۷ آخرین ویرایش توسط انجام شده
amab یاد روزی که به عشق تو گرفتار شدم
از سر خویش گذر کرده سوی یار شدم
-
amab یاد روزی که به عشق تو گرفتار شدم
از سر خویش گذر کرده سوی یار شدم
-
نوشتهشده در ۱۸ شهریور ۱۳۹۸، ۱۳:۴۲ آخرین ویرایش توسط انجام شده
amab می رسد روزی که شرط عاشقی دلدادگیست
آن زمان هر دل فقط یکبار عاشق میشود -
amab می رسد روزی که شرط عاشقی دلدادگیست
آن زمان هر دل فقط یکبار عاشق میشودگونش در هوای تو چو بلبل زدمی نعرهٔ شوق
که به گلزار لطافت گل خندان بودی -
نوشتهشده در ۱۹ شهریور ۱۳۹۸، ۱۰:۲۷ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@saraa-66 یک قصه بیش نیست غم عشق وین عجب
کز هر زبان که می شنویم نا مکرر است -
sandiiii تا تو مراد من دهی کشته مرا فراق تو
تا تو مراد من دهی من به خدا رسیده ام -
نوشتهشده در ۲۰ شهریور ۱۳۹۸، ۸:۳۸ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@saraa-66 ما را که درد عشق و بلای خمار کشت
یا وصل دوست یا می صافی دوا کند
-
نوشتهشده در ۲۰ شهریور ۱۳۹۸، ۱۱:۱۹ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@reza-a ما چو دادیم دل و دیده به طوفان بلا
گو بیا سیل غم و خانه ز بنیاد ببر