شــآدکــَــده ی جــوکــیـســـــم
-
تلفن خونمون زنگ خورد برداشتم بجا اینکه بگم الو بله
گفتم بلو اله !طرف هم قاطی کرد گفت سلو الام
-
ﻣﺎﺷﯿﻦ ﻫﻤﺴﺎﯾﻤﻮﻧﻮ ﺩﺯﺩ ﺑُﺮﺩ...
ﻓﺮﺩﺍﺵ ﺑﺮﮔﺮﺩﻭﻧﺪﻥ ﻭ ﯾﻪ ﻧﺎﻣﻪ ﺗﻮﺵ ﮔﺬﺍﺷﺘﻦ ﮐﻪ ﻣﺎ ﺗﻮﺑﻪ ﮐﺮﺩﯾﻢ ﻭ ﻣﺎﺭﻭ ﺣﻼﻝ ﮐﻦ
ﯾﻪ ﺑﻠﯿﻂ ﻣﺸﻬﺪﻡ ﮔﺬﺍﺷﺘﻪ ﺑﻮﺩﻥ ﺗﻮ ﻣﺎﺷﯿﻦ
ﻫﻤﺴﺎﯾﻤﻮﻥ ﺭﻓﺖ ﻣﺸﻬﺪ ﻭ ﺑﺮﮔﺸﺖ ﺍﻭﻣﺪ ﺩﯾﺪ ﺧﻮﻧﺸﻮ ﺧﺎﻟﯽ ﮐﺮﺩﻥ
ﺍﯾﺮﺍﻧﻪ …شوخی نیست که
ديروز حوصله م سر رفته بود زنگ زدم 118 گفتم:
شماره اديسون لطفا!
اونم يه شماره بهم داد!!!
منم به اون شماره زنگ زدم.اونم جواب داد و گفت:
تيمارستان فارابي بفرمائيد!
اصن ملت گرگ شدن ديگه نميشه سر کارشون گذاشت
-
یکی ﺍﺯ سوﺍﻻﯾﯽ ﮐﻪ ﻭقتی ﺍﺯﻡ ﭘﺮﺳﯿﺪﻩ ﻣﯿﺸﻪ ﺳﻌﯽ ﻣﯿﮑﻨﻢ ﻧﺸﻨیده بگیرم ﻭ ﺻﺤﻨﻪ ﺭﻭ ﺑﺎ ﺁﺭﺍﻣﺶ ﺗﺮﮎ ﮐﻨﻢ ، اینه :
.ﺁﺏ ﮐﺘﺮﯼ ﺟﻮﺵ ﺍﻭﻣﺪﻩ ؟
لامصب ﻋﻮﺍﻗﺐ ﺑﻌﺪﯼِ ﻧﺎﺟﻮﺭﯼ ﺩﺍﺭﻩ!!!
ﻗﻮﺭﯼ ﺭﻭ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﺸﻮﺭﯼ!
ﭼﺎﯼ ﺭﻭ ﺩﻡ ﮐﻨﯽ!
ﺻﺒﺮ ﮐﻨﯽ ﺭﻧﮓ ﺑﺪﻩ!
ﯾﻪ ﺳﯿﻨﯽ ﭼﺎﯾﯽ ﺑﺮﯾﺰﯼ!اصلن مسیر ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺁﺩﻡ به کل ﻋﻮﺽ ﻣﯿشه
-
چه دنیای عجیبی..
عربستان رامون نمیدن میگن شمامسلمون نیستید
آمریکا رامون نمیدن میگن شما مسلمون هستید
توی خونه هم همه بهم میگن تو مسلمون نیستی چون نه نماز میخونی نه روزه میگیری
ولی تا مادرم میگه یه مسلمون پیدا نمیشه بره ۴ تا نون از نانوایی بگیره بیاره . همه به من زل میزنند
خدایا ما موندیم که مسلمون هستیم؟ نیستیم؟تکلیفو روشنکن -
روزی جعفر ازحکیمی پرسید چراما عاشق میشویم وقتی میدانیم به عشقمان نمیرسیم
حکیم پاسخ داد چرا مازندگی میکنیم وقتی میدانیم درآخر خواهیم مرد؟
.
.
.
.
جعفر باپشت دست خوابوند تودهن حکیم وگفت سوال منو باسوال جواب نده.