-
-
وقتی ک باوجود حال بدت
مامانت میاد دنبالت و دستت رو میگیره میبردت کلاس
وتو یساعت ونیم سرپا میمونی
فقط واسه خاطر اینکه از درس عقب نمونی
وقتی هیچ کاری از دست برنمیاد و فقط دراز میکشی و شروع میکنی جزوه عربی نوشتن
درحالی ک هر لحظه درد رو با تموم وجود حس میکنی
تا وقتی ک بهتر شدی دیگه نخوای وقت بذاری واسه جزوه هات
بماند از اسفند و کل تابستون باوجود درداین درس خوندم
وقتی ک خیلیا متلک میندازن بهت ومیگن بسه دیگه
اما تو مقاوم تر از همیشه از خودت و هدفات دفاع میکنی
نمیدونم کی اینقدر قوی شدم
میدونی چیه؟
باتموم وجودم ب خودم افتخار میکنم:-) -
MaryaM._.sh
بهت متلک میندازن..
طاقت میاری؟؟ -
MaryaM._.sh خوش ب سعادتت
-
MaryaM._.sh آره.
کاش فقط قلب شکسته بود..
من واقعامغزمم قفل میکنه
قشنگ آف میشم اززندگی..
خیلی بده... -
لوکیشن: حیاطه خوابگاه .. خسته از کلاس اومدم دیدم در اتاق قفله کلیدم تو کفش ها نبود برده بودن با خودشون انگار ن انگار منم عادمم
رفتم حیاط الکی الکی این عکسه بسیار تار رو گرفتم
ولی
خب اصن موضوع این نی
من اعتراف میکنم که تنهایی جاهایی میرم ک هیشکی نیست و مثلا کشف میکنم!
این علف ملفارو ک میبینید بنذه تا تهش رفتم و ب یک درخت رسیدم و جایی بسیار پرت ک هیچکی نمیره نشستم درس خوندم چند دقه بعد گفتم حالا ساس نگیرم برگشتمبعد همین دیروز متوجه گشتم که تو یکی از ساختمون های خوابگاها مار اومده.. ذقیقا از همون وری ک من رفته بودم خخخ
بعدم بایذ بگم حیاط پاتوق منه میرم اونجا مگس پر نمیزنه راحت درس میخوم
-
MaryaM._.sh
من اخلاقم خیلی بده...
هرکی یچی بهم میگ همش توی ذهنم رژه میرع..
همش همش همش همش...