-
نوشتهشده در ۱۵ مهر ۱۳۹۸، ۱۸:۵۸ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@m-bahrami1378 رهرو آن نیست که گهی تند و گهی خسته رود
رهرو آن است
که آهسته و پیوسته رود -
نوشتهشده در ۱۵ مهر ۱۳۹۸، ۱۹:۰۱ آخرین ویرایش توسط انجام شدهاین پست پاک شده!
-
19735 دست از دامان شب برداشتم تا بیاویزم به گیسوی سحر خویش را از ساحل افندم در اب لیک از ژرفای دریا بی خبر
نوشتهشده در ۱۵ مهر ۱۳۹۸، ۱۹:۰۲ آخرین ویرایش توسط انجام شده@m-bahrami1378 رسید مژده که ایام غم نخواهد ماند
چنان نماند چنین نیز هم نخواهد ماند -
نوشتهشده در ۱۵ مهر ۱۳۹۸، ۱۹:۰۵ آخرین ویرایش توسط انجام شده
آفرین جان آفرن پاک رای
آنکه جان بخشید و ایمان خاک را -
نوشتهشده در ۱۵ مهر ۱۳۹۸، ۱۹:۰۵ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@m-bahrami1378 دنگ...دنگ...
ساعت گیج زمان در شب عمر
می زند پی در پی زنگ
خوبه همینم خوبه ادامه بدین -
@m-bahrami1378 دنگ...دنگ...
ساعت گیج زمان در شب عمر
می زند پی در پی زنگ
خوبه همینم خوبه ادامه بدین -
@m-bahrami1378 دنگ...دنگ...
ساعت گیج زمان در شب عمر
می زند پی در پی زنگ
خوبه همینم خوبه ادامه بدین -
نوشتهشده در ۱۵ مهر ۱۳۹۸، ۱۹:۰۶ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@m-bahrami1378 نگار من که به مکب نرفت و خط ننوشت
به غمزه مساله اموز صدمدرس شد -
19735 دیشب پریشب ماکارونی داشتیم رفتم بخورم قاشق نداشتیم رفتم بخوابم پتو نداشتیم رفته طویله خرمو ببینم چاقو کشیدم سرشو بریدم
نوشتهشده در ۱۵ مهر ۱۳۹۸، ۱۹:۰۸ آخرین ویرایش توسط انجام شده@m-bahrami1378 من تورو تو کی
واسه کی تب داری... -
19735 دیشب پریشب ماکارونی داشتیم رفتم بخورم قاشق نداشتیم رفتم بخوابم پتو نداشتیم رفته طویله خرمو ببینم چاقو کشیدم سرشو بریدم
نوشتهشده در ۱۵ مهر ۱۳۹۸، ۱۹:۰۸ آخرین ویرایش توسط انجام شده@m-bahrami1378 من نگویم که مرا از قفس ازاد کنید
قفسم برده به باغی و دلم شاد کنید -
نوشتهشده در ۱۵ مهر ۱۳۹۸، ۱۹:۱۱ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@M-E-I-Di یوسف گم گشته باز اید به کنعان غم مخور کلبه ی احزان گلستان میشود غم مخور
-
نوشتهشده در ۱۵ مهر ۱۳۹۸، ۱۹:۱۲ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@m-bahrami1378 روزی ز سر سنگ عقابی به هوا خواست
واندر طلب طعمه پر و بال بیاراست -
نوشتهشده در ۱۵ مهر ۱۳۹۸، ۱۹:۱۳ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@M-E-I-Di تا توانی دلی به دست ار دل شکستن هنر نیست
-
نوشتهشده در ۱۵ مهر ۱۳۹۸، ۱۹:۱۴ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@m-bahrami1378 تا توانی میگریز از یار بد
یار بد بدتر بود از مار بد
مار بد تنها تو را بر جان زند
یار بد بر جان و بر ایمان زند -
@m-bahrami1378 تا توانی میگریز از یار بد
یار بد بدتر بود از مار بد
مار بد تنها تو را بر جان زند
یار بد بر جان و بر ایمان زندنوشتهشده در ۱۵ مهر ۱۳۹۸، ۱۹:۱۶ آخرین ویرایش توسط انجام شده@M-E-I-Di دل دل دل دیوونه کی قدر تورو میدونه؟
-
نوشتهشده در ۱۵ مهر ۱۳۹۸، ۱۹:۱۶ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@m-bahrami1378 هر دم از این باغ بری میرسد
-
نوشتهشده در ۱۵ مهر ۱۳۹۸، ۱۹:۱۸ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@M-E-I-Di دست بزنید دست دست دست موبایلشم خاموشه نیسته در دسترس
-
نوشتهشده در ۱۵ مهر ۱۳۹۸، ۱۹:۲۰ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@m-bahrami1378
سوتی زدم جیغی کشید
پایی زدم پس گردنی زد