-
حالا ه بحث گربس بزارید با یه دوست جدیدم اشناتون کنم
ایشون ک تو تصویر مشاهده میکنید به شخصع خودش کارت دانشجویی داره و این به این معنیه که من وقتی میرم سلف غذای خودمو دوستمو بگیرم غذای ایشونم میگیرم .. درست شبیه به یک شغال وایمیسم از باقیمانده هایی ک میزارنشون رو میز سلف براش صید میکنم خخخخ
ولی
خودش خیلی عنترو نامرده چونکه یه بارم نرفته غذای منو بگیره
حالا جدا از غذا شب ها براش اب میبرم چون فهمیدم شبیه خودمه، تشنه اشه
و
از فانتزی هام اینه ک بشینم یه موجوده بامزه ای بدو بدو با راه رفتن خاص خودش بیاد سمتم و من حرکت پاهاشو ببینم خخخ
جدیدا هم تا من هستم کلا سمت هیشکی نمیره بدو بدو بین اون همه ادم میاد پیشم البته قرار داد باهاش بستم خودشو نماله بهم چون هی نمیشه ک لباس بشورم من البته خودم به کله اش دست میزنم
M.an
@دانش-آموزان-آلاء -
dlrm در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:
کبکت صدا مرغ میده خوش خبر باشی
شبيه قاصدک مرده ای که در گوشش هزار تا خبرِ ناگوار پيچيده
mriaw در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:تو بیشتر بهت میاد رشتت هنر باشه
جوووون مرسی خودمم عاشقشم یروزی میرم دنبالش
چشت بیوفته شعر حافظ میگه
نالهٔ عاشقان خوش است بنال
خخخ حافظ اعصاب نداشته فک کنم:/
%(#0066ff)[شب بخیر]
-
-
MaryaM._.sh خب خوبه خداروشکر تا دو هفته دیگه خوب میشی
همه چی تموم میشه
دو هفته دیگم ام میاد یه ماهه دیگه یه ساله دیگه
تو این مدت سعی کن همونی باشی ک خودت میخوای باشی -
MaryaM._.sh آذر هم میرسه البته نع نرسه امتحان داریم خخخ
هر وقت خوبه خوب شدی بهم بگو -
فک کنم محمداراد اینقدری ک بامن از بچگی هاش عکس داره
با مامان و باباش وخواهرش عکس نداره
اینم بماند چقدر باهاش کلنجار رفتم بهم بگه مریم و تهش برگشت گفت اجی
همین الان رسید خونه تون
تو این خونه بزرگ با چندتا اتاق
میدونع اتاق اجی ممی(مریم)کدومه
با ذوق اومد تواتاقم
وقتی دید دراز کشیدم واشک میریزم
نیومد جلو وفقط توچشمام نگاه کرد
و چقدر دنیا شده برام جهنم....
چقدر دلم میخواد پاشم وبغلش کنم
بو بکشم و بهش بگم آجی دلم از دنیا خیلی گرفته... -
ب بدبختی سوار ماشین شدم
و عقب ماشین دراز کشیدم
دیگه ن شهر برام قشنگع ن ماشین ون بیرون رفتن شهر
رسیدیم بیمارستان
ومنم ب شدت ازامپول میترسم
مامان وبابام دستام گرفته بودن بتونم راه برم
ب محض ورود متوجه نگاه های ترحم آمیز بقیه میشدم
وواقعا نیاز داشتم گریه کنم
بعد امپول برگشتم توماشین باز درد وشروع کردم گریه
والتماس ازبابایی ک بابا تو گناه نکردی ب خدا وامان حسین بگو منو شفا بده
بابا مریم کم آورده
اخ بمیرم براش
ی روز میخواس جشن پزشکی رو برام بگیرع وحال فقط میگه حوب شو -
ب نظرم این زندگی خیلی بی رحم هس
خیلی بی رحم
الان ک دارم بی رحمیش رو باتموم وجودم ن تنها درک بلکه لمس میکنم
حالا میفهمم دایی م میگفت مریم
مشکلی با کنکور ندارم
دردم من اینه داری خودت نابود میکنی
مث بقیه دخترا نیسی دیگه
حالا میفهمم روزایی ک واسه هرچیزی خودم ناراحت میکردم چقدر اشتباه کردم
باید هرثانیه زندگی میکردم -
MaryaM._.sh عزیزم
من برات دعا میکنم
انشالله که زودتر خوب بشی
فقط امیدت به خدا باشه
مطمئن باش که هواتو داره
غصه گذشته رو هم نخور..
گذشته اسمش روشه
لحظاتی که گذشتن..
غصه نخور عزیزم
مطمئن باش دعای همه آلایی ها باهاته
درسته دوست مجازی هستیم
ولی خب قلبامون که واقعیه.. -
داداشم وقتی شد 11سالش
فهمیدیم مشکل قلبی دارع
آنژیو و عمل
وتهش زمزمه پیوند
میدونی ابوالفضل من الان 14سالشه
اما درکش ازمن 20ساله خیلی بیشتر هس
شاید این درد و بدبختی هاس ک آدم رو پخته تر میکنن
یادمه ی روز دیدم وضعیت گوشیش:
خدایا کاش میدونستی واسه این همه درد سنی ندارم
چقدر گریه کردم اون روز...
من عاشف پزشکی هسم
تو عاشق پزشکی
اون یکی مهندسی
ابوالفضل عاشق اینه مربی بشه
و روزی بهش گفتن ک هیچ وقت ب آرزوش نمیرسه
کاش میتونسم مث داداشم سخت باشم
اما تودلی خیلی داغون وخستم
تودلی آرزو ی خواب دارم مسخرس ن
تودلی امروز هرساعتش اندازه ده سال گذشت
تودلی ... -
کاش مث اون شب دوباره جمع شیم یکم بخندیدیم