-
بعد سه هفته گوشیم روشن کردم
+خوبی مریم(عاشق این بودم اسمم رو صدا کن
فک نکنم کسی بتونی ب قشنگی اون اسممو صداکنه)
_خیلی وقته کسی حالم رو نپرسیده
+این ک خوبه تو دوران کنکور(اره لعنتی همونی ک تو میخواستی)
_شما؟
+نمیشناسی
_محمدرضا
+میخوام ببینمت
_کافه غروب ساعت شش عصر
آماده شدم و رفتم
بعد نیم ساعت حرف زدن
+مریم ی چیزی بگم؟
اوهووم
میدونی دیگه نمیخندی
اوایل از وقتی میدمت یا باهات حرف میزدم
تو فقط میخندیدی
اما الان منتظرم بخندی اما...
_میدوووونم شدم همونی ک باید میشدم
وصدای خنده های تلخی
+نیلو و بچه ها ازت ناراحتن ک یهویی رفتی
_حالشون خوبه؟
+اره نیلو ترازش یکم پایینه کلی بهش امید دادم
مغزم با شنیدن این جمله داشت منفجر میشد
پاشدم دستام محکم زدم رو میز
تو
تو رفتی امید میدی
تو مگه امید دادن بلدی لعنتی
تو فقط من وخورد کردی بس گفتی هیچی نمی شی
تو منو تباه کردی بس گفتی کنکور فلانه وباید تنهایی تحمل کرد
تنهایی درد کشید و صدات در نیاد
تو رفتی امید میدی لعنتی
فقط واسه من ی آدم آهنی بودی ن
+میدونم ببخش
_ببخشم؟
ببین منو شدم همونی ک تو حواستی
ی ادم آهنی
ی مرده متحرک
توچشمای مشکیش زل زدم واسه آخرین بار
تو
نیلو
وهمه آدما
همه باهم
برین ب جهنم...
دوسال میگذره تقریبا
دلم میخواد یقه ش رو بگیرم تا جون دارم تو صورتش داد بزنم و بگم
این موجود ک ساختی ازم
دوساله ولم نکرده
چسبیده بهم و داره ذره ذره وجودم رو نابود میکنه
اما نمیدونم کجاس... -
+درددداری مامان؟
_خسته ام خیلی
+چیکار کنم برات؟
_مگه کاری میتونی کنی ؟
اره میتونسی میتونسی هیج وقت منو ب دنیا نمیاوردی
+من تمام تلاشم کردم خوشبخت باشی
_
اره خوشبختم خعلی
من حتی نمیتونم ساده ترین کارای روزانه بقیه رو انجام بدم
میترسم از انجام دادن و درد بعدش
من خستم
وایسادی چرا؟برو بخواب
_چجوری بخوابم؟
_دراتاقم ببند
(اطرافیانم میدونن وقتی این جمله رو میگم یعنی دیگه تموم و باید سریع تر برن و دیگه حرفی نزنن)
شدم مث بچه ها
نازک ونارنجی
ن
من دارم باتموم وجودم میجنگم
اما خستم
میخوام دیگه تموم شه
مخصوصا موجودی ک محمدرضا ساخت.... -
امشب از آسمونم چه بارونی میباره
زمین کوه غمشو رو شونه هام میذاره
آرزوم با تو بودی وقتی بارون میباره
دلم خیلی گرفته حال دلم خرابه
هیچ کسی توی دنیا حال منو نداره
دیگه به درد و غمهام دعا اثر نداره
#مجید علیپور[بارون]
پ.ن:امشب شد مرهم رو زخم های گذشته
ودرد های الانم... -
مقایسه های جز از کل
نمیدونم آیا رفتار یه جز می تونه شبیه رفتار یه کل باشه ؟!
من که اعتقادی بهش ندارم که یقینا و قطعا جز همون رفتار کل رو داشته باشه
یه جز می تونه رفتاری کاملا مخالف کل داشته باشه
(منظور کلی هست که جز قسمتی از اون هست) -
این روزها که میگذرد، هر روز
احساس میکنم که کسی در باد
فریاد میزند
احساس میکنم که مرا
از عمق جادههای مه آلود
یک آشنای دور صدا میزند
آهنگ آشنای صدای اواز قیصر امین پور شاعری که دوران کودکی (ابتدایی) طرفدار آثارش بودم شعرهاش رو می خوندم و خوشم می اومد
-
M.an در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:
مقایسه های جز از کل
نمیدونم آیا رفتار یه جز می تونه شبیه رفتار یه کل باشه ؟!
من که اعتقادی بهش ندارم که یقینا و قطعا جز همون رفتار کل رو داشته باشه
یه جز می تونه رفتاری کاملا مخالف کل داشته باشه
(منظور کلی هست که جز قسمتی از اون هست)حرف حساب سر صبمونم شنیدیم:)
اخ گل گلاب
یهو به خودمون میاییم میبینیم عه! " اصلا به اندازه ی سنمون زندگی نکردیم" حالا به خاطر حرف کل یا به دلیل ضعف درونی جزء -
چقد زمان واقعا همه چی رو عوض میکنه
واقعا از ته دل واسه یه سری انتخابام خیلی راضیم.
خیلی:)
خدایا شکرت واسه همه ی اون ناکامیا که باعث گریه شد و همه ی این خوشبختیایی که داری روونه میکنی به سمت زندگی تک تکمونو و انقد درگیر اون ناکامیه هستیم که لبخندات و نوازشاتو حس نمیکنیم.
مرسی واسه همه چیزایی که خودم و خودت میدونیمش
:)واسه همه دست گرفتنایی که میشد مچ گیری باشه
واسه همه ستارالعیوب بودنات
واسه همه حرکتای خفن دیگت و
واسه بهار نارنج حتی:)
ربط نداشت ولی خودم میدونم دیگه
اخیش:)
یجا خوندم نوشته بود: تو همون آخییییشِ منی -
dlrm در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:
@zedtwo در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:
dlrm راستی صورتی شدنت مبارک
خیلی مخلصم
نتیجه تلاشای بی وقفه و شیرین عسل بازیامهعمهههچ