-
sandiiii
شهرتون کجاست ؟ -
sandiiii
قربونت خوبم خوشگلم
اسمت چیه بانو ؟ -
-
sandiiii
شهرتون کجاست ؟ -
sandiiii
نیومدم تا حالا ایشااله بعد کنکور میرم ایران گردی
-
sandiiii
نیومدم تا حالا ایشااله بعد کنکور میرم ایران گردی
-
mrf
سلام :hand: -
sandiiii
نیومدم تا حالا ایشااله بعد کنکور میرم ایران گردی
-
sandiiii
من مشهدم
-
sandiiii
من مشهدم
-
داشتم خبر هارو میخوندم
خداوکیلی این استقلالی ها هم عالمی دارن واسه خودشون..
کلن معلوم نیس فازشون چیه!mrf
چطور شده مگه ؟
-
sandiiii
چششم حتما

-
sandiiii
کرد زبان هستین ؟ -
sandiiii
چششم حتما

-
sandiiii
کرد زبان هستین ؟ -
خواندنش واجبع واقعا
باشد ک عبرت گیریمبلبلی از جلوهٔ گل بی قرار
گشت طربناک بفصل بهاردر چمن آمد غزلی نغز خواند
رقص کنان بال و پری برفشاندبیخود از این سوی بدانسو پرید
تا که بشاخ گل سرخ آرمیدپهلوی جانان چو بیفکند رخت
مورچهای دید بپای درختبا همه هیچی، همه تدبیر و کار
با همه خردی، قدمش استوارز انده ایام نگردد زبون
رایت سعیش نشود واژگونقصه نراند ز بتان چمن
پا ننهد جز بره خویشتنمرغک دلداده بعجب و غرور
کرد یکی لحظه تماشای مورخنده کنان گفت که ای بیخبر
مور ندیدم چو تو کوته نظرروز نشاط است، گه کار نیست
وقت غم و توشهٔ انبار نیستهمرهی طالع فیروزبین
دولت جان پرور نوروز بینهان مکش این زحمت و مشکن کمر
هین بنشین، میشنو و مینگرنغمهٔ مرغان سحرخیز را
معجزهٔ ابر گهرریز رامور بدو گفت بدینسان جواب
غافلی، ای عاشق بیصبر و تابنغمهٔ مرغ سحری هفتهایست
قهقهٔ کبک دری هفتهایستروز تو یکروز بپایان رسد
نوبت سرمای زمستان رسدهمچو من ای دوست، سرائی بساز
جایگه توش و نوائی بسازبر نشد از روزن کس، دود ما
نیست جز از مایهٔ ما، سود ماساختهام بام و در و خانهای
تا نروم بر در بیگانهایتو بسخن تکیهکنی، من بکار
ما هنر اندوختهایم و تو عارکارگر خاکم و مزدور باد
مزد مرا هر چه فلک داد، دادلانه بسی تنگ و دلم تنگ نیست
بس هنرم هست، ولی ننگ نیستکار خود، ای دوست نکو میکنم
پارگی وقت رفو میکنمشبچره داریم شب و روز چاشت
روزی ما کرد سپهر آنچه داشتسر ننهادیم ببالین کس
بالش ما همت ما بود و بسرنجه کن امروز چو ما پای خویش
گرد کن آذوقهٔ فردای خویشخیز و بیندای به گل، بام را
بنگر از آغاز، سرانجام رالانه دلافروزتر است از چمن
کار، گرانسنگتر است از سخنگر نروی راست در این راه راست
چرخ بلند از تو کند بازخواستگر نشوی پخته در این کارها
دهر بدوش تو نهد بارهاگل دو سه روزیست ترا میهمان
میبردش فتنهٔ باد خزانگفت ز سرما و زمستان مگو
مسلهٔ توبه به مستان مگونو گل ما را ز خزان باک نیست
باد چرا میبردش خاک نیستما ز گل اندود نکردیم بام
دامن گل بستر ما شد مدامعاشق دلسوخته آگه نشد
آگه ازین فرصت کوته نشدشب همه شب بر سر آنشاخه خفت
هر سحرش چشم بدت دور گفتکاش بدانگونه که امید داشت
باغ و چمن رونق جاوید داشتچونکه مهی چند بدینسان گذشت
گشت خریف و گه جولان گذشتچهر چمن زرد شد از تند باد
برگ ز گل، غنچه ز گلشن فتاددولت گلزار بیکجا برفت
وان گل صد برگ بیغما برفتدر رخ دلدار جمالی نماند
شام خوشی، روز وصالی نماندطرح چمن طیب و صفائی نداشت
گلبن پژمرده بهائی نداشتدزد خزان آمد و کالا ربود
راحت از آن عاشق شیدا ربوددید که هنگام زمستان شده
موسم هشیاری مستان شدهخرمنش از برق هوی سوخته
دانه و آذوقه نیندوختهاندهش از دیده و دل نور برد
دست طلب نزد همان مور بردگفت چنین خانه و مهمان کجا
مور کجا، مرغ سلیمان کجاگفت یکی روز مرا دیدهای
نیک بیندیش کجا دیدهایگفت حدیث تو بگوش آشناست
منعم دوشینه چرا بی نواستدر صف گلشن نه چنان دیدمت
رقص کنان، نغمه زنان دیدمتلقمهٔ بی دود و دمی داشتی
صحبت زیبا صنمی داشتیبر لب هر جوی، صلا میزدی
طعنه بخاموشی ما میزدیبسترت آنروز گل آمود بود
خاطرت آسوده و خشنود بودریخته بال و پر زرین تو
چونی و چونست نگارین توگفت نگارین مرا باد برد
میشنوی؟ آن گل نوزاد مردمرحمتی میکن و جائیم ده
گرسنهام، برگ و نوائیم دهگفت که در خانه مرا سور نیست
ریزه خور مور به جز مور نیسترو که در خانهٔ خود بستهایم
نیست گه کار، بسی خستهایمدانه و قوتی که در انبان ماست
توشهٔ سرمای زمستان ماسترو بنشین تا که بهار آیدت
شاهد دولت بکنار آیدتچرخ بکار تو قراری دهد
شاخ گلی روید و باری دهدما نگرفتیم ز بیگانه وام
پخته ندادیم بسودای خاممورچه گر وام دهد، خود گداست
چون تو در ایام شتا، ناشتاست -
sandiiii
کرد زبان هستین ؟ -
@sheyda-fkh در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:
sandiiii
کرد زبان هستین ؟شهر کرد لره

همه همین اشتباهو میکنن -
@sheyda-fkh در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:
sandiiii
کرد زبان هستین ؟شهر کرد لره

همه همین اشتباهو میکنن@Saahaar sandiiii
اواا شرمنده
-
خواندنش واجبع واقعا
باشد ک عبرت گیریمبلبلی از جلوهٔ گل بی قرار
گشت طربناک بفصل بهاردر چمن آمد غزلی نغز خواند
رقص کنان بال و پری برفشاندبیخود از این سوی بدانسو پرید
تا که بشاخ گل سرخ آرمیدپهلوی جانان چو بیفکند رخت
مورچهای دید بپای درختبا همه هیچی، همه تدبیر و کار
با همه خردی، قدمش استوارز انده ایام نگردد زبون
رایت سعیش نشود واژگونقصه نراند ز بتان چمن
پا ننهد جز بره خویشتنمرغک دلداده بعجب و غرور
کرد یکی لحظه تماشای مورخنده کنان گفت که ای بیخبر
مور ندیدم چو تو کوته نظرروز نشاط است، گه کار نیست
وقت غم و توشهٔ انبار نیستهمرهی طالع فیروزبین
دولت جان پرور نوروز بینهان مکش این زحمت و مشکن کمر
هین بنشین، میشنو و مینگرنغمهٔ مرغان سحرخیز را
معجزهٔ ابر گهرریز رامور بدو گفت بدینسان جواب
غافلی، ای عاشق بیصبر و تابنغمهٔ مرغ سحری هفتهایست
قهقهٔ کبک دری هفتهایستروز تو یکروز بپایان رسد
نوبت سرمای زمستان رسدهمچو من ای دوست، سرائی بساز
جایگه توش و نوائی بسازبر نشد از روزن کس، دود ما
نیست جز از مایهٔ ما، سود ماساختهام بام و در و خانهای
تا نروم بر در بیگانهایتو بسخن تکیهکنی، من بکار
ما هنر اندوختهایم و تو عارکارگر خاکم و مزدور باد
مزد مرا هر چه فلک داد، دادلانه بسی تنگ و دلم تنگ نیست
بس هنرم هست، ولی ننگ نیستکار خود، ای دوست نکو میکنم
پارگی وقت رفو میکنمشبچره داریم شب و روز چاشت
روزی ما کرد سپهر آنچه داشتسر ننهادیم ببالین کس
بالش ما همت ما بود و بسرنجه کن امروز چو ما پای خویش
گرد کن آذوقهٔ فردای خویشخیز و بیندای به گل، بام را
بنگر از آغاز، سرانجام رالانه دلافروزتر است از چمن
کار، گرانسنگتر است از سخنگر نروی راست در این راه راست
چرخ بلند از تو کند بازخواستگر نشوی پخته در این کارها
دهر بدوش تو نهد بارهاگل دو سه روزیست ترا میهمان
میبردش فتنهٔ باد خزانگفت ز سرما و زمستان مگو
مسلهٔ توبه به مستان مگونو گل ما را ز خزان باک نیست
باد چرا میبردش خاک نیستما ز گل اندود نکردیم بام
دامن گل بستر ما شد مدامعاشق دلسوخته آگه نشد
آگه ازین فرصت کوته نشدشب همه شب بر سر آنشاخه خفت
هر سحرش چشم بدت دور گفتکاش بدانگونه که امید داشت
باغ و چمن رونق جاوید داشتچونکه مهی چند بدینسان گذشت
گشت خریف و گه جولان گذشتچهر چمن زرد شد از تند باد
برگ ز گل، غنچه ز گلشن فتاددولت گلزار بیکجا برفت
وان گل صد برگ بیغما برفتدر رخ دلدار جمالی نماند
شام خوشی، روز وصالی نماندطرح چمن طیب و صفائی نداشت
گلبن پژمرده بهائی نداشتدزد خزان آمد و کالا ربود
راحت از آن عاشق شیدا ربوددید که هنگام زمستان شده
موسم هشیاری مستان شدهخرمنش از برق هوی سوخته
دانه و آذوقه نیندوختهاندهش از دیده و دل نور برد
دست طلب نزد همان مور بردگفت چنین خانه و مهمان کجا
مور کجا، مرغ سلیمان کجاگفت یکی روز مرا دیدهای
نیک بیندیش کجا دیدهایگفت حدیث تو بگوش آشناست
منعم دوشینه چرا بی نواستدر صف گلشن نه چنان دیدمت
رقص کنان، نغمه زنان دیدمتلقمهٔ بی دود و دمی داشتی
صحبت زیبا صنمی داشتیبر لب هر جوی، صلا میزدی
طعنه بخاموشی ما میزدیبسترت آنروز گل آمود بود
خاطرت آسوده و خشنود بودریخته بال و پر زرین تو
چونی و چونست نگارین توگفت نگارین مرا باد برد
میشنوی؟ آن گل نوزاد مردمرحمتی میکن و جائیم ده
گرسنهام، برگ و نوائیم دهگفت که در خانه مرا سور نیست
ریزه خور مور به جز مور نیسترو که در خانهٔ خود بستهایم
نیست گه کار، بسی خستهایمدانه و قوتی که در انبان ماست
توشهٔ سرمای زمستان ماسترو بنشین تا که بهار آیدت
شاهد دولت بکنار آیدتچرخ بکار تو قراری دهد
شاخ گلی روید و باری دهدما نگرفتیم ز بیگانه وام
پخته ندادیم بسودای خاممورچه گر وام دهد، خود گداست
چون تو در ایام شتا، ناشتاستاین پست پاک شده!
به نام خداوند بخشنده مهربان
سلام ...اینجا از هرچی اذیتتون میکنه بگید وبزارین تخلیه شین...از موانع درس خوندنتون بگید تاباهم براش راه حل پیداکنیم....برعکس از خوشحالی هاتون هم بگید...از چیز هایی بگید که باعث شده باعلاقه وقتتون رو صرف مطالعه کنید...موفق باشید وامیدوارم تاروز کنکور کلی اتفاقای خوب براتون بیفته که شمارو به سمت پیروزی ببره...
رعایت قوانین تاپیک برای همه الزامی می باشد
بحث سیاسی، اعتقادی و تنش زا ممنوع
پرسیدن سوال درسی و مشاوره ای ممنوع
پرهیز از توهین و بی احترامی و استفاده از الفاظ نامناسب
پرهیز از قرار دادن متن ، آهنگ و... با محتوای نامناسب
مواظب شوخی هاتون باشید هر شوخی مناسب محیط انجمن نیست
همه ی گویش ها و زبان ها برای همه ما آلایی ها با ارزش هستند پس برای احترام به هم فقط فارسی صحبت کنید
سبز باشید و سربلند
سلااامممم
هممون گاهی عکس هایی رو میبینیم که شادی برای قلبمون به همراه دارن
گاهی بعضی عکسا یادآور یه خاطره خوبن
بعضی عکسا خنده روی لبمون میارن و بعضی اشک تو چشامون...
بعضی عکسا یادآور آدم هایی هستن که دوستشون داریم
بنظر عکسا روح دارن و حسشون به ما منتقل میشه...
بعضیاشون خیلی کیوت و با نمکن
بعضیاشون غمگینن
بعضیا بی حس و بی حالن
بعضیا خیلیی شادن
اینجا گالریِ عکسایی ک دوسشون داریم یا یه چیزی رو برامون زنده میکنن
دوست داشتین یه متن خوشگلم زیرش بنویسین..
دعوت میکنم از :
@دانش-آموزان-نظام-جدید-آلا
@بچه-های-تجربی-کنکور-1402
@بچه-های-تجربی-کنکور-1401
@ریاضیا @تجربیا @انسانیا
@بچه-های-تجربی-کنکور-1403 (شما یه سر کوچولو بزنین کافیه خوشحال میشیم)
و هر کس دیگه ای که دوست داره شرکت کنه
منتظر عکس های زیباتون هستم
بعد از اینکه کنکور تموم شد، خیلیها فکر میکنن مرحله سخت تمام شده و از فردا دوباره همه چیز به حالت عادی برمیگرده. اما واقعیت برای من کاملاً متفاوت بود. درست از لحظهای که از حوزه امتحانی بیرون اومدم، انگار یک خستگی سنگین چندماهه یکجا روی ذهنم فرو ریخت. نه میتونستم درست فکر کنم، نه تمرکز داشتم و نه حتی حوصله وارد شدن به بحثهای انتخاب رشته، تخمین رتبه یا تحلیل نتیجهها.
چند روز اول سعی کردم خودم رو مجبور کنم سریع وارد روند تصمیمگیری بشم، اما هر بار ذهنم قفل میکرد. همین باعث شد بفهمم بدن و ذهنم نیاز به یک ریکاوری واقعی داره؛ چیزی که معمولاً در موردش صحبت نمیشه. ما ماهها تحت فشار درس، آزمون، برنامهریزی و استرس بودیم و طبیعیه که سوئیچ کردن از این حالت به آرامش و تصمیمگیری منطقی، نیازمند یک فاصلهگیری کوتاه باشه.
برای همین تصمیم گرفتم چند روز رو به استراحت ذهنی اختصاص بدم. سوشالها رو کمتر چک کردم، وارد بحثهای پرتنش نشدم و حتی با دوستانی که هنوز درگیر تحلیل سؤالها بودن کمتر صحبت کردم. در عوض کارهایی انجام دادم که سبک بودن: چند تا فیلم قدیمی که همیشه دوست داشتم ببینم، یک کتاب ساده، و حتی پیادهروی طولانی بدون هدف خاص. همین کارهای کوچک باعث شد ذهنم کمی از حالت درگیری مداوم بیرون بیاد.
اما بیشترین تأثیر رو یک سفر دو روزه کوتاه داشت. نه سفر پرخرج، نه پیچیده—فقط یک تغییر محیط. فاصله گرفتن از فضای همیشگی باعث شد ذهنم از حالت اضطرار خارج بشه. تازه فهمیدم چقدر محیط یکنواخت باعث میشه ناخودآگاه درگیر افکار تکراری و استرس بشیم. در طول سفر حتی تلاش نکردم درباره انتخاب رشته فکر کنم، اما وقتی برگشتم، ذهنم آمادهتر، آرامتر و منطقیتر شده بود. تصمیمگیری بعد از این چند روز ریکاوری خیلی راحتتر شد.
حرفم اینه: اگه بعد از کنکور حس میکنین ذهنتون خسته، گیج یا بیحوصلهس، این کاملاً طبیعیه. قبل از اینکه خودتون رو مجبور کنید وارد مرحله انتخاب رشته بشید، چند روز به ذهنتون فرصت بدید. برای بعضیا استراحت خونه کافیه، برای بعضیا دیدن دوستا، و برای بعضیا مثل من یک سفر کوتاه میتونه معجزه کنه.
در آخر این تجربه رو نوشتم چون فکر کردم شاید برای کسی که الان دقیقاً وسط همین حسهاست، مفید باشه. اگر دوست داشتید چندتا پیشنهاد برای سفرهای کوتاه و کمهزینه داشته باشید، این منبع میتونه کمککننده باشه:
منبع
بعضی وقتها حال آدم اونقدر بد میشه که حتی نمیدونه با چه کلماتی باید توصیفش کنه... دیشب من همینطور بودم اما وقتی چند آیه از قرآن خوندم دیدم واقعا بعضی آیاتش یه آرامش عجیبی به دل میدن
برای همین دوست دارم توی این تاپیک مجموعهای از همین جملات و محتواها بزاریم ، در صدرش آیههایی از قرآن که آرامشبخشن و همینطور فیلمها، عکسها یا جملههایی که میتونن حس خوبی منتقل کنن و آروممون کنن
اینجوری هر وقت حالمون بد شد بیایم اینجا سر بزنیم، بخونیم و ببینیم و حالمون یه کم بهتر بشه امیدوارم توی لحظههای سخت این کلمات و تصاویر بتونن پناه دلمون باشن
داشتم داستان شروع استارتاپهای خارجی رو میخوندم و دیدم اکثرشون با به اشتراک گذاشتن محصول اولیهشون توی Hacker News و Product Hunt خیلی کمک گرفتن: هم بازخورد گرفتن، هم شناخته شدن و مسیرشون سریعتر جلو رفت.
مثل Dropbox وقتی فقط یه ویدئو کوتاه دمو داشت، اون رو توی Hacker News منتشر کرد. هزاران نفر دیدن، عضو لیست انتظار شدن و همین شد جرقهی رشدش.
یا Notion یکی از بزرگترین جهشهاش رو بعد از لانچ در Product Hunt گرفت؛ بازخوردها باعث شد خیلی سریعتر مسیر توسعه رو درست کنن.
.
اون موقع به خودم گفتم: «چرا ما یه جای رایگان نداشته باشیم که هر نفر محصول یا ایدهش رو معرفی کنه و بازخورد واقعی بگیره؟»
برای همین کانال «شروع» رو زدم. صرفاً برام بودن یه جایی مثل Hacker News بودن مهمه و هر کسی که این کارو بهتر بلده میتونه بهم بگه تا من کمکش کنم و کلا قید کانالو بزنم.
این کانال رو زدم تا هر کسی که چیز جدیدی لانچ کرد یا میخواست ایدهای رو تست کنه، سریع بازخورد بگیره از یه جامعه واقعی. من میتونم کمک کنم اعضای کانال زیاد بشن، ولی محتوای واقعی و ارزشمند برمیگرده به شما و فعالیتتون.
لینک کانال :https://t.me/IRstartnews
به نام خداوند بخشنده مهربان
سلام ...اینجا از هرچی اذیتتون میکنه بگید وبزارین تخلیه شین...از موانع درس خوندنتون بگید تاباهم براش راه حل پیداکنیم....برعکس از خوشحالی هاتون هم بگید...از چیز هایی بگید که باعث شده باعلاقه وقتتون رو صرف مطالعه کنید...موفق باشید وامیدوارم تاروز کنکور کلی اتفاقای خوب براتون بیفته که شمارو به سمت پیروزی ببره...
رعایت قوانین تاپیک برای همه الزامی می باشد
بحث سیاسی، اعتقادی و تنش زا ممنوع
پرسیدن سوال درسی و مشاوره ای ممنوع
پرهیز از توهین و بی احترامی و استفاده از الفاظ نامناسب
پرهیز از قرار دادن متن ، آهنگ و... با محتوای نامناسب
مواظب شوخی هاتون باشید هر شوخی مناسب محیط انجمن نیست
همه ی گویش ها و زبان ها برای همه ما آلایی ها با ارزش هستند پس برای احترام به هم فقط فارسی صحبت کنید
سبز باشید و سربلند
سلام دوستان عزیز ️
بنظرم یه زندگی تک بعدی خیلی بده یعنی اینکه فقط درس هدف زندگیتون باشه ...
اهمیت دادن به ورزش و تناسب اندام و کلی هدف دیگه مثلا خوانندگی دوبلوری و هر استعداد دیگه ای ک دارید در کنار درس باعث میشه ک تک بعدی نباشید و اگه درس رو ازتون بگیرن دیگ حوصله تون سر نمیره و دنبال کارای بیهوده نمیرید چون هدف ( های ) دیگه ای هم دارید :))
اینجا میتونید برای هرکاری ک در این جهت کمکتون میکنه هدف گذاری کنید و پیشرفتتون رو ثبت کنید یطورایی مثل گزارشکار درسی ولی کلی تر ...
@دانش-آموزان-نظام-جدید-آلا
@تجربیا
@ریاضیا
سلام به یاران جــان
به %(#ff00ff)[کـــافه میـــم] خوش اومدین..
توی انجمن جای همچین تاپیکی خالی بود
دعوتتون میکنم که اینجا %(#00ffff)[متــن های ادبــی] بفرستین
ما نمیتونستیم توی تاپیک شعــردانه متن ادبی بفرستیم
توی تاپیک خــــودنویس هم نمیتونستیم چون مخصوص دست نوشته های خودمونه
و توی تاپیک هرچی تودلته بریز بیرون هم نوشته ها گم میشدن
همگی خوش اومدین..
%(#0000ff)[اسپم ممنوعه]
و اینکه از مدیر عزیز هم درخواست دارم که تاپیک رو قفل نکنن
@M-an
%(#7f7fff)[_________________________________]
خب خب
دعوت میکنم از :
@خانوم
@dlrm
@اکالیپتوس
@revival
@گونش
@Saahaar
@sheyda-fkh
@دانش-آموزان-آلاء
@دانش-آموزان-نظام-جدید-آلا
بعد مدت ها سلام
امیدوارم حالتون خوب باشه
گاهی وقتا یه ویدئو درسی رو که داخل تلگرام میبینم یه کاری پیش میاد و از تلگرام کامل خارج میشم ولی تل هنچنان تو پس زمینه هست
دوباره که میرم ویدئو رو پخش کنم با وجود این که قبلا نصفشو دیدم
این برام میاد که
برنامه قادر به پخش ویدئو نبود و.....
لطفا اگه راهکاری دارین واسه این که درستش کنم بگید
خیلی از کارام مونده🥲
@دوازدهم @تجربیا @ریاضیا @فارغالتحصیلان_آلا
|






