-
پسره تو ستایش رو ماشین زد بهش
بابام ازتو سالن داد میزنه مریم تصادف کرد:-\ -
MaryaM._.sh در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:
پسره تو ستایش رو ماشین زد بهش
بابام ازتو سالن داد میزنه مریم تصادف کرد:-\خخخ
-
@Mohammad-Mehdipour من ن
ولی بابام همه رو برام توضیح میده -
MaryaM._.sh ما کسی نی برامون توضیح بده
-
@Mohammad-Mehdipour
-
ای خدا ک چقدر ملوسن اینا -
MaryaM._.sh فقط پنجمی اوخیی عزیزمم
-
@Mohammad-Mehdipour دقیقا منم اونو خیلی دوس دارم
-
وای خدا
یکم خاطره تعریف کنم از بچگی هام
من ی پسرخاله دارم متولد80دوسال از خودم کوچیک تره(البته ب قد وهیکل بماند ک تا شونه هاشم نمیرسم)
وی دختر دایی مامانم ک شش ماه ازمن بچه تر بود
خلاصه ما تابستون ها همش روستا خونه بابابزرگم بودیم
و نگو ک دنیارو بهم میریختیم
بالا خونه بابا بزرگم اینا ی سکو سیمانی خیلی بزرگ بود ک پایینش شن بود
ما سه تا میرفتیم و میپریدیم پایین
ی روز دخترخواهرشوهر خالم اومده بود خونه مامان بزرگم اون بچه تر ازمابود
این بنده خدا می ترسید بپره
ماهم دیدیم داره ترسو بازی درمیاره پرتش کردیم پایین
دستش بدجوری ضربه دید
حالا بردیمش خونه
من:ما ب پریا گفتیم نپر خودش پرید پایین
علیرضا:
راضیه:
پریا: -
خاطره بعدی
بابابزرگم اینا ی باغ هلو داشتن
من و علیرضا رفتیم تو باغ
من ی هلو خیلی ناز دیدم بالا درخت بود
گفتم علیرضا میتونی بیاریش
از اونجایی ک من سوگولی علیرضا بودم گفت باشه اجی
تو این شاخه بگیر ک من نیفتم باشه
علیرضا رفت بالا درخت و من شاخه رو گرفته بودم
هلو از دستش افتاد
حالا من:علیرضاااااا خراب شد این
شاخه رو ول کردم
با مغز اومد رو زمین
تازه خیلی ناراحت بودم هلو ضربه دید
بنده خدا علیرضا