-
سرطانِ غُصه
تنها بود خیلی ..
هیچکس حالش را نمی فهمید ..
هميشه بغض داشت ..
حرف نمی زد ..
در تاریک خانه ی خودش
آرام و سر به زیر ، اشک می ریخت ..
هر شب قبل از خواب
آرزو می کرد ، صبح بیدار نشود ..
گل و گیاه هایش خشک شده بودند ..
تمام پرده ها را کشیده بود ..
پیانوی قشنگِ ناکوکش و
کتاب های عزیزش
که انگار ، سال های سال بود
خاک گرفته بودند ..
شعرهایش را ریخته بود توی شومینه ..
سرد بود .. دست هایش ، دنیایش ..
صورتش رنگ نداشت ..
نگاهش روح نداشت ..
قلبش عشق نداشت ..
امید نداشت ..
تلخی و غم در تمام وجودش
ریشه دوانده بود ..
سرطانِ غُصه داشت ..
مُرد ..
#سیمین_صالحی -
رُزِعــآبیـ اگه منتظری یکی تایید کنه من میگم اره
-
رُزِعــآبیـ در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:
romisa سلام تاالان خوب نخوندم اگه از الان به بعد کمکاری نکنم میتونم دندون پزشکی قبول شم ناامید م
اگه با برنامه و پرتلاش پیش بری صددرصد
فقط پیوستگی و تست زیاد