-
نوشتهشده در ۱۰ آبان ۱۳۹۸، ۲۰:۰۳ آخرین ویرایش توسط انجام شده
مهم نیست کجای جهان ایستاده ام، هر جا که می شود به تو فکر کرد، حالِ من خوب است.
-
نوشتهشده در ۱۰ آبان ۱۳۹۸، ۲۱:۱۹ آخرین ویرایش توسط انجام شده
شب
پایانیست بر روزِ تو ،
و آغازیست
بر دلتنگی های بیقرارِ من..#مهران_قدیری
-
نوشتهشده در ۱۰ آبان ۱۳۹۸، ۲۱:۲۰ آخرین ویرایش توسط انجام شده
بیماری نادریست،
این که
نگاهت به هر چه بیفتد
دلت
برای کسی تنگ شود... -
نوشتهشده در ۱۰ آبان ۱۳۹۸، ۲۱:۲۲ آخرین ویرایش توسط انجام شده
چـون صاعقه
در کوره ی بی صبری ام امروز
از #صبــــح که برخواسته ام
%(#7880f0)[ابری ام] امروز..! -
نوشتهشده در ۱۰ آبان ۱۳۹۸، ۲۱:۵۱ آخرین ویرایش توسط انجام شده
Varsa serefine
Yoksa gelmicine gecmisine
.
.
.
Afiat olsun -
به قبرستان گذر کردم کم وبیش...
بدیدم قبر دولتمند و درویش...
نه درویش بی کفن در خاک رفته...
نه دولتمند بُرده یک کفن بیش...
-
نوشتهشده در ۱۱ آبان ۱۳۹۸، ۱۸:۵۹ آخرین ویرایش توسط انجام شده
ﺷﻌﺮﯼ ﻓﻮﻕ ﺍﻟﻌﺎﺩﻩ ﺯﻳﺒﺎ ﺍﺯ ﺍﻗﺒﺎﻝ ﻻﻫﻮﺭی
ﺩﯾﻮﺍﻧﻪ ﻭ ﺩﻟﺒﺴﺘﻪ ی ﺍﻗﺒﺎﻝ ﺧﻮﺩﺕ ﺑﺎﺵ
ﺳﺮﮔﺮﻡ ﺧﻮﺩﺕ ﻋﺎﺷﻖ ﺍﺣﻮﺍﻝ ﺧﻮﺩﺕ ﺑﺎﺵﯾﮏ ﻟﺤﻈﻪ ﻧﺨﻮﺭ ﺣﺴﺮﺕ ﺁﻥ ﺭﺍ ﮐﻪ ﻧﺪﺍﺭﯼ
ﺭﺍﺿﯽ ﺑﻪ ﻫﻤﯿﻦ ﭼﻨﺪ ﻗﻠﻢ ﻣﺎﻝ ﺧﻮﺩﺕ ﺑﺎﺵﺩﻧﺒﺎﻝ ﮐﺴﯽ ﺑﺎﺵ ﮐﻪ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﺗﻮ ﺑﺎﺷﺪ
ﺍﯾﻨﮕﻮﻧﻪ ﺍﮔﺮ ﻧﯿﺴﺖ ﺑﻪ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﺧﻮﺩﺕ ﺑﺎﺵﭘﺮﻭﺍﺯ ﻗﺸﻨﮓ ﺍﺳﺖ ﻭﻟﯽ ﺑﯽ ﻏﻢ ﻭ ﻣﻨﺖ
ﻣﻨﺖ ﻧﮑﺶ ﺍﺯ ﻏﯿﺮ ﻭ ﭘﺮ ﻭ ﺑﺎﻝ ﺧﻮﺩﺕ ﺑﺎﺵﺻﺪ ﺳﺎﻝ ﺍﮔﺮ ﺯﻧﺪﻩ ﺑﻤﺎﻧﯽ ﮔﺬﺭﺍﻧﯽ
ﭘﺲ ﺷﺎﮐﺮ ﻫﺮ ﻟﺤﻈﻪ ﻭ ﻫﺮ ﺳﺎﻝ ﺧﻮﺩﺕ ﺑﺎﺵ┄┄┅┅✿
❀
❀
✿┅┅┄┄
-
نوشتهشده در ۱۱ آبان ۱۳۹۸، ۱۹:۰۰ آخرین ویرایش توسط انجام شده
ﺳﺮﮔﺸﺘﻪ ﭼﻮ ﭘﺮﮔﺎﺭ ﻫﻤﻪ ﻋﻤﺮ ﺩﻭﯾﺪﯾﻢ
ﺁﺧﺮ ﺑﻪ ﻫﻤﺎﻥ ﻧﻘﻄﻪ ﮐﻪ ﺑﻮﺩﯾﻢ ﺭﺳﯿﺪﯾﻢ -
نوشتهشده در ۱۱ آبان ۱۳۹۸، ۱۹:۴۸ آخرین ویرایش توسط انجام شده
از دی که گذشت هیچ ازو یاد مکن
فردا که نیامده ست بنیاد مکن
برنامده و گذشته بنیاد مکن
حالی خوش باش و عمر بر باد مکن -
نوشتهشده در ۱۱ آبان ۱۳۹۸، ۲۰:۳۶ آخرین ویرایش توسط انجام شده
نباید سرنوشت صبر من بیهودگی باشد
مرا پروانه کن، هر چند از پرواز مأیوسماگر تنها شدم، غم نیست، خاطرجمع باش ای دل
که گر با دیگران بیگانهام، با خویش مأنوسم -
نوشتهشده در ۱۲ آبان ۱۳۹۸، ۱۰:۵۶ آخرین ویرایش توسط انجام شده
آنگونه عاشقم که نیستان را
یـکـجـا
هوای زمزمه دارم... :) -
نوشتهشده در ۱۲ آبان ۱۳۹۸، ۱۲:۰۲ آخرین ویرایش توسط Rosa انجام شده
روزگار غریبی ست نازنین
دهانت را می بویند
مبادا گفته باشی دوستت دارم.. -
نوشتهشده در ۱۲ آبان ۱۳۹۸، ۱۲:۱۰ آخرین ویرایش توسط انجام شده
محروم اگر شدم زسر کوی او چه شد
از گلشن زمانه که بوی وفا شنید -
باغبانا ز خزان بی خبرت می بینم
آه از ان روز ک بادت گل رعنا ببرد -
نوشتهشده در ۱۲ آبان ۱۳۹۸، ۲۱:۱۹ آخرین ویرایش توسط انجام شدهاین پست پاک شده!
-
نوشتهشده در ۱۲ آبان ۱۳۹۸، ۲۱:۲۰ آخرین ویرایش توسط انجام شده
تو را شبيه شب دوست میدارمت !
يكدست، يكرنگ، بیصدا، تنها و
البته بی پايان
بی پايان
بی پايان... -
نوشتهشده در ۱۲ آبان ۱۳۹۸، ۲۱:۲۲ آخرین ویرایش توسط انجام شده
ظلمِ شب را
%(#0010f0)[شانه ی دلـ♡ــدار ]میباید ؛
که نیست...! -
نوشتهشده در ۱۲ آبان ۱۳۹۸، ۲۲:۵۵ آخرین ویرایش توسط انجام شده
ای بغض فروخفته مرا مرد نگهدار
تا دست خداحافظی اش را بفشارم -
نوشتهشده در ۱۳ آبان ۱۳۹۸، ۲۱:۱۰ آخرین ویرایش توسط انجام شده
دلِ من
تنگ صدایے ست که نیست.. -
نوشتهشده در ۱۳ آبان ۱۳۹۸، ۲۱:۱۱ آخرین ویرایش توسط انجام شدهاین پست پاک شده!