-
نوشتهشده در ۱۳ آذر ۱۳۹۸، ۱۳:۱۴ آخرین ویرایش توسط انجام شده
نیست نشان زندگی تا نرسد نشان تو..
مولانا -
گــر
بـگویـم
که
#تـــــ ُ
در خـون ِ
مـــنی
بُـهتـان
نـیسـت...(: -
نوشتهشده در ۱۳ آذر ۱۳۹۸، ۱۴:۴۹ آخرین ویرایش توسط انجام شده
بسیار سال ها گذشت تا بفهمم
آن که در خیابان می گرید،
از آن که در گورستان می گرید
بسیار غمگین تر است
سال ها گذشت
من از خیابان های بسیار و از گورستان های بسیاری گذشتم
تا فهمیدم
آن که حتی در خلوت خانه ی خویش
نمی تواند بگرید
از همه اندوهناک تر است..!| حسن آذری |
-
ای آبشار، نـوحـه گـر از بـهر چیستی؟
چین بر جبین فکنده ز اندوه کیستی؟
-
نوشتهشده در ۱۳ آذر ۱۳۹۸، ۱۸:۲۲ آخرین ویرایش توسط انجام شده
شدم از درس گریزان و به عشقت مشغول
بین این دو چه کنم نقطه پیوند نبودپ.ن: برگرفته از داستان های گاو ها پرواز می کنند شترمرغ ها باور می کنند.
-
نوشتهشده در ۱۳ آذر ۱۳۹۸، ۱۹:۲۴ آخرین ویرایش توسط انجام شده
-
نوشتهشده در ۱۳ آذر ۱۳۹۸، ۲۱:۱۶ آخرین ویرایش توسط انجام شده
-
نوشتهشده در ۱۳ آذر ۱۳۹۸، ۲۱:۳۵ آخرین ویرایش توسط انجام شده
از نی بی نوا می نويسم
از سکوت صدا می نويسم
از شب و گريه ها می نويسم
بی تو بيهوده را می نويسم
در شگفتم چرا می نويسم.صبر سنگم صبوری صدا نيست
مرگ سنگينم از من جدا نيست
جز شکستن مرا ماجرا نيست
نی غلط گفتم اينم روا نيست
واژه واژه تو را می نويسم.دل به جان از تن آسايی من
خسته از سينه فرسايی من
در قفس روح صحرايی من
دست تنهای تنهايی من
تا ندارد صدا می نويسم.خنده ام خار پهلوی سبزه
گريه ام سر به زانوی سبزه
ای غزال غزلجوی سبزه
پشت شب پای گل روی سبزه
من تو را هر کجا می نويسم.بوی تو بوی گل های خانه
بوی سبزينگی در جوانه
بوی دلتنگی محرمانه
من تو را در غزل در ترانه
از رفاقت جدا می نويسم.اين سفر با تو مجنون ديگر
آسمان دشت و آهو کبوتر
هر دو پايم قلم جاده دفتر
تکيه چون می کنم بر صنوبر
از تو بالا بلا می نويسم.اين صدا در من از شاعری نيست
شيون اهل زبان آوری نيست
اين منم اين منم ديگری نيست
نزد صاحبدلان کافری نيست
از تو يا از خدا می نويسم -
نوشتهشده در ۱۴ آذر ۱۳۹۸، ۰:۴۰ آخرین ویرایش توسط انجام شده
خواهش میکنم
از شبم بیرون برو
و از زخمم نیز...
بگذار بخوابم- غاده السلمان
-
نوشتهشده در ۱۴ آذر ۱۳۹۸، ۷:۲۶ آخرین ویرایش توسط انجام شده
%(#ff0000)[مـاهی] تنهای تُنگم، کاش دست سرنوشت
برکهای کوچک به من میداد، %(#0010f0)[دریــا] پیشکش...
| سجاد سامانی |
-
نوشتهشده در ۱۴ آذر ۱۳۹۸، ۷:۲۶ آخرین ویرایش توسط انجام شده
ای رفته از بر ما...ما گفته همچو سعدی
«خوش میروی به تنها، تن ها فدای جانت»
| سیف فرغانی |
-
نوشتهشده در ۱۴ آذر ۱۳۹۸، ۷:۵۰ آخرین ویرایش توسط sandiiii انجام شده
مــرا هزار
امید است
و هر هزار تویی..@saraa-66
-
نوشتهشده در ۱۴ آذر ۱۳۹۸، ۱۰:۲۶ آخرین ویرایش توسط انجام شده
قیامت قامت و قامت قیامت
قیامت می کند این قد و قامت
-
نوشتهشده در ۱۴ آذر ۱۳۹۸، ۱۷:۵۲ آخرین ویرایش توسط انجام شده
روزگاریست سهراب همه از هم دورند
همه از هم بیزار
نارفیقی بابست
نامردان بسیار
کاش به ما میگفتی
خانه دوست کجاست...! -
نوشتهشده در ۱۴ آذر ۱۳۹۸، ۱۹:۲۰ آخرین ویرایش توسط انجام شده
خیالت زیبا ترین
شعریست که
هر شب برای
سرودنش
وجب به وجب
مرز های آغوشت
را بی محابا به
تصرف بازوانم
درمی آورم... -
خانومی از خطّه زاینده رود/در مجازی این دل ما را ربود
بهر شعر و شاعری ره باز شد/یا علی گفتیم و عشق آغاز شد
صحبت از مصراع و بیت و شعر بود/گاه گاهی لایک و گَه کامنت بود
او خطابم می نمود استاد و من/مهربانو گفتمش اَندر سخن
مدّتی بگذشت در باب هنر/تا که چشمانم شبی گردید تر
حسّ و حالی یافتم دیوانه وار/لرزش دستان و قلبی بیقرار
در تب عشقش بسی می سوختم/لیک هر دفعه لبانم دوختم -
نوشتهشده در ۱۷ آذر ۱۳۹۸، ۱۰:۳۴ آخرین ویرایش توسط انجام شده
چه آزمون دشواریست...!
قـلبت را در سمت چپ بگذارند،
و بگویند
به راه راســت برو..! -
نوشتهشده در ۱۷ آذر ۱۳۹۸، ۱۰:۳۴ آخرین ویرایش توسط انجام شده
عادت ندارم
درد دلم را، به همه بگویم!
پس خاکش میکنم زیر چهره ی خندانم...
تا همه فکر کنند
نه دردی دارم
و نه قلبی..! -
نوشتهشده در ۱۷ آذر ۱۳۹۸، ۱۰:۴۴ آخرین ویرایش توسط انجام شده
%(#ff8000)[ باز پاییز برای تو نبارم سخت است]
%(#ff8000)[پای هر خاطرهات بغض نکارم سخت است]
%(#ff8000)[اي نفسگیرترین حادثه فصل خزان]
%(#ff8000)[من به اسمت برسم، سخت نبارم، سخت است]