-
چی کسی گفته زمان عین طلاست !؟
من مزه مزه اش کردم
زمان عین الکل است ...
ثانیه ثانیه میسوزاند و میرود در عمق وجودت...
مست مست که شدی
چشمهایت را باز میکنی
میبینی که عمرت گذشته و
تو ماندی و خماری از دست رفتن یک عمر !!!فروغ فرخزاد
-
باغ مرا چه حاجت سرو و صنوبر است🌻
شمشاد خانه پرور ما از که کمتر است🌻
ای نازنین پسر تو چه مذهب گرفتهای🌻
کت خون ما حلالتر از شیر مادر است🌻
|حافظ جان️|
چه قدر خوب میگه اخه(:
-
گــر
بـگویـم
که
#تـــــ ُ
در خـون ِ
مـــنی
بُـهتـان
نـیسـت...(: -
بسیار سال ها گذشت تا بفهمم
آن که در خیابان می گرید،
از آن که در گورستان می گرید
بسیار غمگین تر است
سال ها گذشت
من از خیابان های بسیار و از گورستان های بسیاری گذشتم
تا فهمیدم
آن که حتی در خلوت خانه ی خویش
نمی تواند بگرید
از همه اندوهناک تر است..!| حسن آذری |
-
-
-
از نی بی نوا می نويسم
از سکوت صدا می نويسم
از شب و گريه ها می نويسم
بی تو بيهوده را می نويسم
در شگفتم چرا می نويسم.صبر سنگم صبوری صدا نيست
مرگ سنگينم از من جدا نيست
جز شکستن مرا ماجرا نيست
نی غلط گفتم اينم روا نيست
واژه واژه تو را می نويسم.دل به جان از تن آسايی من
خسته از سينه فرسايی من
در قفس روح صحرايی من
دست تنهای تنهايی من
تا ندارد صدا می نويسم.خنده ام خار پهلوی سبزه
گريه ام سر به زانوی سبزه
ای غزال غزلجوی سبزه
پشت شب پای گل روی سبزه
من تو را هر کجا می نويسم.بوی تو بوی گل های خانه
بوی سبزينگی در جوانه
بوی دلتنگی محرمانه
من تو را در غزل در ترانه
از رفاقت جدا می نويسم.اين سفر با تو مجنون ديگر
آسمان دشت و آهو کبوتر
هر دو پايم قلم جاده دفتر
تکيه چون می کنم بر صنوبر
از تو بالا بلا می نويسم.اين صدا در من از شاعری نيست
شيون اهل زبان آوری نيست
اين منم اين منم ديگری نيست
نزد صاحبدلان کافری نيست
از تو يا از خدا می نويسم