-
Dr.Saraaa در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:
@سرایان در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:
lovegod8094 در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:
@سرایان خخخ
نه بگو
نام یک دختر بریتانیایی به اسم "هارنام کور" در کتاب رکوردهای گینس به عنوان صاحب بلندترین ریش در جهاندر میان دختران گنجانده شد.
شگفتا
واعجبا
الان تو فطرت ثانی هستی مراقب خودت باش
@سرایان در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:
Dr.Saraaa در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:
@سرایان در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:
lovegod8094 در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:
@سرایان خخخ
نه بگو
نام یک دختر بریتانیایی به اسم "هارنام کور" در کتاب رکوردهای گینس به عنوان صاحب بلندترین ریش در جهاندر میان دختران گنجانده شد.
شگفتا
واعجبا
الان تو فطرت ثانی هستی مراقب خودت باش
هاع؟
-
@سرایان در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:
Dr.Saraaa در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:
@سرایان در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:
lovegod8094 در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:
@سرایان خخخ
نه بگو
نام یک دختر بریتانیایی به اسم "هارنام کور" در کتاب رکوردهای گینس به عنوان صاحب بلندترین ریش در جهاندر میان دختران گنجانده شد.
شگفتا
واعجبا
الان تو فطرت ثانی هستی مراقب خودت باش
هاع؟
Dr.Saraaa در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:
@سرایان در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:
Dr.Saraaa در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:
@سرایان در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:
lovegod8094 در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:
@سرایان خخخ
نه بگو
نام یک دختر بریتانیایی به اسم "هارنام کور" در کتاب رکوردهای گینس به عنوان صاحب بلندترین ریش در جهاندر میان دختران گنجانده شد.
شگفتا
واعجبا
الان تو فطرت ثانی هستی مراقب خودت باش
هاع؟
یه بحث فلسفیه برو بچ انسانی میدونن چیه
-
sahba در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:
Dr.Saraaa نمیدونم چرا از این "شگفتا" گفتنت خیلی خندیدم
منم نمیدونم چرا
Dr.Saraaa در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:
sahba در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:
Dr.Saraaa نمیدونم چرا از این "شگفتا" گفتنت خیلی خندیدم
منم نمیدونم چرا
مثل متن های ستایشی میمونه واس همین
-
یه چیزی بگم؟؟؟؟؟؟؟
-
یعنی بگم؟؟؟؟؟
-
Dr.Saraaa در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:
sahba در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:
Dr.Saraaa نمیدونم چرا از این "شگفتا" گفتنت خیلی خندیدم
منم نمیدونم چرا
مثل متن های ستایشی میمونه واس همین
lovegod8094 در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:
Dr.Saraaa در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:
sahba در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:
Dr.Saraaa نمیدونم چرا از این "شگفتا" گفتنت خیلی خندیدم
منم نمیدونم چرا
مثل متن های ستایشی میمونه واس همین
خوب شد گفتیا :| مرا از عالم جهل و اینا نجات دادی :|
خو خودمم میدونم -
داستان شیعه شدن پرفسور برلون توسط دعای ابوحمزه ثمالی
مرحوم آیت الله سید محمد هادی میلانی دچار بیماری معده شده بودند، پروفسور برلون را از اروپا برای جراحی ایشان آوردند، جراح حاذق پس از یک عمل سه ساعته زمانی که آن مرجع تقلید در حال به هوش آمدن بودند، به مترجم دستور داد تمام کلماتی که ایشان در حین به هوش آمدن می گویند را برایش ترجمه کند.
مرحوم آیت الله میلانی در آن لحظات فرازهایی از دعای ابوحمزه ثمالی را قرائت می کردند، پس از این مساله پروفسور برلون گفت: شهادتین را به من بیاموزید، از این لحظه می خواهم مسلمان شوم و پیرو مکتب این روحانی باشم.
وقتی دلیل این کار را پرسیدند، پروفسور برلون گفت: تنها زمانی که انسان شاکله وجودی خود را بدون این که بتواند برای دیگران نقش بازی کند، نشان می دهد، در حالت به هوش آمدن بعد از عمل است و من دیدم این آقا، تمام وجودش محو خدا بود، در آن لحظه به یاد اسقف کلیسای کانتربری افتادم که چندی پیش در همین حالت و پس از عمل در کنارش ایستاده بودم، دیدم او ترانه های کوچه بازاری جوانان آن روزگار را زمزمه می کند، در آن لحظه بود که فهمیدم حقیقت، نزد کدام مکتب است .
بعد از آن هم وصیت کرد وی را در شهری که مرحوم میلانی را در آن دفن کرده اند به خاک بسپارند و اینچنین شد که مزار این پروفسور مسیحی، مسلمان شده در خواجه ربیع، محل مراجعه مردم و افرادی است که حقیقت اسلام را باور کرده اند قرار دارد.
نقل خاطره توسط حضرت استاد شیخ جواد مروی
همراه با عالمان شیعه| حجره فقاهت
-
lovegod8094 در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:
Dr.Saraaa در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:
sahba در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:
Dr.Saraaa نمیدونم چرا از این "شگفتا" گفتنت خیلی خندیدم
منم نمیدونم چرا
مثل متن های ستایشی میمونه واس همین
خوب شد گفتیا :| مرا از عالم جهل و اینا نجات دادی :|
خو خودمم میدونمDr.Saraaa بیا بزن دیگ
-
Dr.Saraaa بیا بزن دیگ
-
داستان شیعه شدن پرفسور برلون توسط دعای ابوحمزه ثمالی
مرحوم آیت الله سید محمد هادی میلانی دچار بیماری معده شده بودند، پروفسور برلون را از اروپا برای جراحی ایشان آوردند، جراح حاذق پس از یک عمل سه ساعته زمانی که آن مرجع تقلید در حال به هوش آمدن بودند، به مترجم دستور داد تمام کلماتی که ایشان در حین به هوش آمدن می گویند را برایش ترجمه کند.
مرحوم آیت الله میلانی در آن لحظات فرازهایی از دعای ابوحمزه ثمالی را قرائت می کردند، پس از این مساله پروفسور برلون گفت: شهادتین را به من بیاموزید، از این لحظه می خواهم مسلمان شوم و پیرو مکتب این روحانی باشم.
وقتی دلیل این کار را پرسیدند، پروفسور برلون گفت: تنها زمانی که انسان شاکله وجودی خود را بدون این که بتواند برای دیگران نقش بازی کند، نشان می دهد، در حالت به هوش آمدن بعد از عمل است و من دیدم این آقا، تمام وجودش محو خدا بود، در آن لحظه به یاد اسقف کلیسای کانتربری افتادم که چندی پیش در همین حالت و پس از عمل در کنارش ایستاده بودم، دیدم او ترانه های کوچه بازاری جوانان آن روزگار را زمزمه می کند، در آن لحظه بود که فهمیدم حقیقت، نزد کدام مکتب است .
بعد از آن هم وصیت کرد وی را در شهری که مرحوم میلانی را در آن دفن کرده اند به خاک بسپارند و اینچنین شد که مزار این پروفسور مسیحی، مسلمان شده در خواجه ربیع، محل مراجعه مردم و افرادی است که حقیقت اسلام را باور کرده اند قرار دارد.
نقل خاطره توسط حضرت استاد شیخ جواد مروی
همراه با عالمان شیعه| حجره فقاهت
@سرایان در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:
داستان شیعه شدن پرفسور برلون توسط دعای ابوحمزه ثمالی
مرحوم آیت الله سید محمد هادی میلانی دچار بیماری معده شده بودند، پروفسور برلون را از اروپا برای جراحی ایشان آوردند، جراح حاذق پس از یک عمل سه ساعته زمانی که آن مرجع تقلید در حال به هوش آمدن بودند، به مترجم دستور داد تمام کلماتی که ایشان در حین به هوش آمدن می گویند را برایش ترجمه کند.
مرحوم آیت الله میلانی در آن لحظات فرازهایی از دعای ابوحمزه ثمالی را قرائت می کردند، پس از این مساله پروفسور برلون گفت: شهادتین را به من بیاموزید، از این لحظه می خواهم مسلمان شوم و پیرو مکتب این روحانی باشم.
وقتی دلیل این کار را پرسیدند، پروفسور برلون گفت: تنها زمانی که انسان شاکله وجودی خود را بدون این که بتواند برای دیگران نقش بازی کند، نشان می دهد، در حالت به هوش آمدن بعد از عمل است و من دیدم این آقا، تمام وجودش محو خدا بود، در آن لحظه به یاد اسقف کلیسای کانتربری افتادم که چندی پیش در همین حالت و پس از عمل در کنارش ایستاده بودم، دیدم او ترانه های کوچه بازاری جوانان آن روزگار را زمزمه می کند، در آن لحظه بود که فهمیدم حقیقت، نزد کدام مکتب است .
بعد از آن هم وصیت کرد وی را در شهری که مرحوم میلانی را در آن دفن کرده اند به خاک بسپارند و اینچنین شد که مزار این پروفسور مسیحی، مسلمان شده در خواجه ربیع، محل مراجعه مردم و افرادی است که حقیقت اسلام را باور کرده اند قرار دارد.
نقل خاطره توسط حضرت استاد شیخ جواد مروی
همراه با عالمان شیعه| حجره فقاهت
الان ینی این همه رو بخونیم ؟!
-
چه خبره باز بزن بزن شده؟؟؟؟؟؟؟
-
@سرایان در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:
داستان شیعه شدن پرفسور برلون توسط دعای ابوحمزه ثمالی
مرحوم آیت الله سید محمد هادی میلانی دچار بیماری معده شده بودند، پروفسور برلون را از اروپا برای جراحی ایشان آوردند، جراح حاذق پس از یک عمل سه ساعته زمانی که آن مرجع تقلید در حال به هوش آمدن بودند، به مترجم دستور داد تمام کلماتی که ایشان در حین به هوش آمدن می گویند را برایش ترجمه کند.
مرحوم آیت الله میلانی در آن لحظات فرازهایی از دعای ابوحمزه ثمالی را قرائت می کردند، پس از این مساله پروفسور برلون گفت: شهادتین را به من بیاموزید، از این لحظه می خواهم مسلمان شوم و پیرو مکتب این روحانی باشم.
وقتی دلیل این کار را پرسیدند، پروفسور برلون گفت: تنها زمانی که انسان شاکله وجودی خود را بدون این که بتواند برای دیگران نقش بازی کند، نشان می دهد، در حالت به هوش آمدن بعد از عمل است و من دیدم این آقا، تمام وجودش محو خدا بود، در آن لحظه به یاد اسقف کلیسای کانتربری افتادم که چندی پیش در همین حالت و پس از عمل در کنارش ایستاده بودم، دیدم او ترانه های کوچه بازاری جوانان آن روزگار را زمزمه می کند، در آن لحظه بود که فهمیدم حقیقت، نزد کدام مکتب است .
بعد از آن هم وصیت کرد وی را در شهری که مرحوم میلانی را در آن دفن کرده اند به خاک بسپارند و اینچنین شد که مزار این پروفسور مسیحی، مسلمان شده در خواجه ربیع، محل مراجعه مردم و افرادی است که حقیقت اسلام را باور کرده اند قرار دارد.
نقل خاطره توسط حضرت استاد شیخ جواد مروی
همراه با عالمان شیعه| حجره فقاهت
الان ینی این همه رو بخونیم ؟!
Dr.Saraaa در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:
@سرایان در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:
داستان شیعه شدن پرفسور برلون توسط دعای ابوحمزه ثمالی
مرحوم آیت الله سید محمد هادی میلانی دچار بیماری معده شده بودند، پروفسور برلون را از اروپا برای جراحی ایشان آوردند، جراح حاذق پس از یک عمل سه ساعته زمانی که آن مرجع تقلید در حال به هوش آمدن بودند، به مترجم دستور داد تمام کلماتی که ایشان در حین به هوش آمدن می گویند را برایش ترجمه کند.
مرحوم آیت الله میلانی در آن لحظات فرازهایی از دعای ابوحمزه ثمالی را قرائت می کردند، پس از این مساله پروفسور برلون گفت: شهادتین را به من بیاموزید، از این لحظه می خواهم مسلمان شوم و پیرو مکتب این روحانی باشم.
وقتی دلیل این کار را پرسیدند، پروفسور برلون گفت: تنها زمانی که انسان شاکله وجودی خود را بدون این که بتواند برای دیگران نقش بازی کند، نشان می دهد، در حالت به هوش آمدن بعد از عمل است و من دیدم این آقا، تمام وجودش محو خدا بود، در آن لحظه به یاد اسقف کلیسای کانتربری افتادم که چندی پیش در همین حالت و پس از عمل در کنارش ایستاده بودم، دیدم او ترانه های کوچه بازاری جوانان آن روزگار را زمزمه می کند، در آن لحظه بود که فهمیدم حقیقت، نزد کدام مکتب است .
بعد از آن هم وصیت کرد وی را در شهری که مرحوم میلانی را در آن دفن کرده اند به خاک بسپارند و اینچنین شد که مزار این پروفسور مسیحی، مسلمان شده در خواجه ربیع، محل مراجعه مردم و افرادی است که حقیقت اسلام را باور کرده اند قرار دارد.
نقل خاطره توسط حضرت استاد شیخ جواد مروی
همراه با عالمان شیعه| حجره فقاهت
الان ینی این همه رو بخونیم ؟!
بیکاری که خو بخون
-
Dr.Saraaa در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:
@سرایان در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:
داستان شیعه شدن پرفسور برلون توسط دعای ابوحمزه ثمالی
مرحوم آیت الله سید محمد هادی میلانی دچار بیماری معده شده بودند، پروفسور برلون را از اروپا برای جراحی ایشان آوردند، جراح حاذق پس از یک عمل سه ساعته زمانی که آن مرجع تقلید در حال به هوش آمدن بودند، به مترجم دستور داد تمام کلماتی که ایشان در حین به هوش آمدن می گویند را برایش ترجمه کند.
مرحوم آیت الله میلانی در آن لحظات فرازهایی از دعای ابوحمزه ثمالی را قرائت می کردند، پس از این مساله پروفسور برلون گفت: شهادتین را به من بیاموزید، از این لحظه می خواهم مسلمان شوم و پیرو مکتب این روحانی باشم.
وقتی دلیل این کار را پرسیدند، پروفسور برلون گفت: تنها زمانی که انسان شاکله وجودی خود را بدون این که بتواند برای دیگران نقش بازی کند، نشان می دهد، در حالت به هوش آمدن بعد از عمل است و من دیدم این آقا، تمام وجودش محو خدا بود، در آن لحظه به یاد اسقف کلیسای کانتربری افتادم که چندی پیش در همین حالت و پس از عمل در کنارش ایستاده بودم، دیدم او ترانه های کوچه بازاری جوانان آن روزگار را زمزمه می کند، در آن لحظه بود که فهمیدم حقیقت، نزد کدام مکتب است .
بعد از آن هم وصیت کرد وی را در شهری که مرحوم میلانی را در آن دفن کرده اند به خاک بسپارند و اینچنین شد که مزار این پروفسور مسیحی، مسلمان شده در خواجه ربیع، محل مراجعه مردم و افرادی است که حقیقت اسلام را باور کرده اند قرار دارد.
نقل خاطره توسط حضرت استاد شیخ جواد مروی
همراه با عالمان شیعه| حجره فقاهت
الان ینی این همه رو بخونیم ؟!
بیکاری که خو بخون
@سرایان در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:
Dr.Saraaa در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:
@سرایان در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:
داستان شیعه شدن پرفسور برلون توسط دعای ابوحمزه ثمالی
مرحوم آیت الله سید محمد هادی میلانی دچار بیماری معده شده بودند، پروفسور برلون را از اروپا برای جراحی ایشان آوردند، جراح حاذق پس از یک عمل سه ساعته زمانی که آن مرجع تقلید در حال به هوش آمدن بودند، به مترجم دستور داد تمام کلماتی که ایشان در حین به هوش آمدن می گویند را برایش ترجمه کند.
مرحوم آیت الله میلانی در آن لحظات فرازهایی از دعای ابوحمزه ثمالی را قرائت می کردند، پس از این مساله پروفسور برلون گفت: شهادتین را به من بیاموزید، از این لحظه می خواهم مسلمان شوم و پیرو مکتب این روحانی باشم.
وقتی دلیل این کار را پرسیدند، پروفسور برلون گفت: تنها زمانی که انسان شاکله وجودی خود را بدون این که بتواند برای دیگران نقش بازی کند، نشان می دهد، در حالت به هوش آمدن بعد از عمل است و من دیدم این آقا، تمام وجودش محو خدا بود، در آن لحظه به یاد اسقف کلیسای کانتربری افتادم که چندی پیش در همین حالت و پس از عمل در کنارش ایستاده بودم، دیدم او ترانه های کوچه بازاری جوانان آن روزگار را زمزمه می کند، در آن لحظه بود که فهمیدم حقیقت، نزد کدام مکتب است .
بعد از آن هم وصیت کرد وی را در شهری که مرحوم میلانی را در آن دفن کرده اند به خاک بسپارند و اینچنین شد که مزار این پروفسور مسیحی، مسلمان شده در خواجه ربیع، محل مراجعه مردم و افرادی است که حقیقت اسلام را باور کرده اند قرار دارد.
نقل خاطره توسط حضرت استاد شیخ جواد مروی
همراه با عالمان شیعه| حجره فقاهت
الان ینی این همه رو بخونیم ؟!
بیکاری که خو بخون
ن بیکار نیستم.اومدم ریاضی دان کنم برم
-
@سرایان در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:
Dr.Saraaa در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:
@سرایان در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:
داستان شیعه شدن پرفسور برلون توسط دعای ابوحمزه ثمالی
مرحوم آیت الله سید محمد هادی میلانی دچار بیماری معده شده بودند، پروفسور برلون را از اروپا برای جراحی ایشان آوردند، جراح حاذق پس از یک عمل سه ساعته زمانی که آن مرجع تقلید در حال به هوش آمدن بودند، به مترجم دستور داد تمام کلماتی که ایشان در حین به هوش آمدن می گویند را برایش ترجمه کند.
مرحوم آیت الله میلانی در آن لحظات فرازهایی از دعای ابوحمزه ثمالی را قرائت می کردند، پس از این مساله پروفسور برلون گفت: شهادتین را به من بیاموزید، از این لحظه می خواهم مسلمان شوم و پیرو مکتب این روحانی باشم.
وقتی دلیل این کار را پرسیدند، پروفسور برلون گفت: تنها زمانی که انسان شاکله وجودی خود را بدون این که بتواند برای دیگران نقش بازی کند، نشان می دهد، در حالت به هوش آمدن بعد از عمل است و من دیدم این آقا، تمام وجودش محو خدا بود، در آن لحظه به یاد اسقف کلیسای کانتربری افتادم که چندی پیش در همین حالت و پس از عمل در کنارش ایستاده بودم، دیدم او ترانه های کوچه بازاری جوانان آن روزگار را زمزمه می کند، در آن لحظه بود که فهمیدم حقیقت، نزد کدام مکتب است .
بعد از آن هم وصیت کرد وی را در شهری که مرحوم میلانی را در آن دفن کرده اند به خاک بسپارند و اینچنین شد که مزار این پروفسور مسیحی، مسلمان شده در خواجه ربیع، محل مراجعه مردم و افرادی است که حقیقت اسلام را باور کرده اند قرار دارد.
نقل خاطره توسط حضرت استاد شیخ جواد مروی
همراه با عالمان شیعه| حجره فقاهت
الان ینی این همه رو بخونیم ؟!
بیکاری که خو بخون
ن بیکار نیستم.اومدم ریاضی دان کنم برم
Dr.Saraaa در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:
@سرایان در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:
Dr.Saraaa در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:
@سرایان در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:
داستان شیعه شدن پرفسور برلون توسط دعای ابوحمزه ثمالی
مرحوم آیت الله سید محمد هادی میلانی دچار بیماری معده شده بودند، پروفسور برلون را از اروپا برای جراحی ایشان آوردند، جراح حاذق پس از یک عمل سه ساعته زمانی که آن مرجع تقلید در حال به هوش آمدن بودند، به مترجم دستور داد تمام کلماتی که ایشان در حین به هوش آمدن می گویند را برایش ترجمه کند.
مرحوم آیت الله میلانی در آن لحظات فرازهایی از دعای ابوحمزه ثمالی را قرائت می کردند، پس از این مساله پروفسور برلون گفت: شهادتین را به من بیاموزید، از این لحظه می خواهم مسلمان شوم و پیرو مکتب این روحانی باشم.
وقتی دلیل این کار را پرسیدند، پروفسور برلون گفت: تنها زمانی که انسان شاکله وجودی خود را بدون این که بتواند برای دیگران نقش بازی کند، نشان می دهد، در حالت به هوش آمدن بعد از عمل است و من دیدم این آقا، تمام وجودش محو خدا بود، در آن لحظه به یاد اسقف کلیسای کانتربری افتادم که چندی پیش در همین حالت و پس از عمل در کنارش ایستاده بودم، دیدم او ترانه های کوچه بازاری جوانان آن روزگار را زمزمه می کند، در آن لحظه بود که فهمیدم حقیقت، نزد کدام مکتب است .
بعد از آن هم وصیت کرد وی را در شهری که مرحوم میلانی را در آن دفن کرده اند به خاک بسپارند و اینچنین شد که مزار این پروفسور مسیحی، مسلمان شده در خواجه ربیع، محل مراجعه مردم و افرادی است که حقیقت اسلام را باور کرده اند قرار دارد.
نقل خاطره توسط حضرت استاد شیخ جواد مروی
همراه با عالمان شیعه| حجره فقاهت
الان ینی این همه رو بخونیم ؟!
بیکاری که خو بخون
ن بیکار نیستم.اومدم ریاضی دان کنم برم
نه باش یه چای باهم پوست بکنیم و یه چند دونه بنوشیم
خخخخخخخخخخ -
Dr.Saraaa در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:
@سرایان در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:
Dr.Saraaa در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:
@سرایان در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:
داستان شیعه شدن پرفسور برلون توسط دعای ابوحمزه ثمالی
مرحوم آیت الله سید محمد هادی میلانی دچار بیماری معده شده بودند، پروفسور برلون را از اروپا برای جراحی ایشان آوردند، جراح حاذق پس از یک عمل سه ساعته زمانی که آن مرجع تقلید در حال به هوش آمدن بودند، به مترجم دستور داد تمام کلماتی که ایشان در حین به هوش آمدن می گویند را برایش ترجمه کند.
مرحوم آیت الله میلانی در آن لحظات فرازهایی از دعای ابوحمزه ثمالی را قرائت می کردند، پس از این مساله پروفسور برلون گفت: شهادتین را به من بیاموزید، از این لحظه می خواهم مسلمان شوم و پیرو مکتب این روحانی باشم.
وقتی دلیل این کار را پرسیدند، پروفسور برلون گفت: تنها زمانی که انسان شاکله وجودی خود را بدون این که بتواند برای دیگران نقش بازی کند، نشان می دهد، در حالت به هوش آمدن بعد از عمل است و من دیدم این آقا، تمام وجودش محو خدا بود، در آن لحظه به یاد اسقف کلیسای کانتربری افتادم که چندی پیش در همین حالت و پس از عمل در کنارش ایستاده بودم، دیدم او ترانه های کوچه بازاری جوانان آن روزگار را زمزمه می کند، در آن لحظه بود که فهمیدم حقیقت، نزد کدام مکتب است .
بعد از آن هم وصیت کرد وی را در شهری که مرحوم میلانی را در آن دفن کرده اند به خاک بسپارند و اینچنین شد که مزار این پروفسور مسیحی، مسلمان شده در خواجه ربیع، محل مراجعه مردم و افرادی است که حقیقت اسلام را باور کرده اند قرار دارد.
نقل خاطره توسط حضرت استاد شیخ جواد مروی
همراه با عالمان شیعه| حجره فقاهت
الان ینی این همه رو بخونیم ؟!
بیکاری که خو بخون
ن بیکار نیستم.اومدم ریاضی دان کنم برم
نه باش یه چای باهم پوست بکنیم و یه چند دونه بنوشیم
خخخخخخخخخخ@سرایان در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:
Dr.Saraaa در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:
@سرایان در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:
Dr.Saraaa در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:
@سرایان در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:
داستان شیعه شدن پرفسور برلون توسط دعای ابوحمزه ثمالی
مرحوم آیت الله سید محمد هادی میلانی دچار بیماری معده شده بودند، پروفسور برلون را از اروپا برای جراحی ایشان آوردند، جراح حاذق پس از یک عمل سه ساعته زمانی که آن مرجع تقلید در حال به هوش آمدن بودند، به مترجم دستور داد تمام کلماتی که ایشان در حین به هوش آمدن می گویند را برایش ترجمه کند.
مرحوم آیت الله میلانی در آن لحظات فرازهایی از دعای ابوحمزه ثمالی را قرائت می کردند، پس از این مساله پروفسور برلون گفت: شهادتین را به من بیاموزید، از این لحظه می خواهم مسلمان شوم و پیرو مکتب این روحانی باشم.
وقتی دلیل این کار را پرسیدند، پروفسور برلون گفت: تنها زمانی که انسان شاکله وجودی خود را بدون این که بتواند برای دیگران نقش بازی کند، نشان می دهد، در حالت به هوش آمدن بعد از عمل است و من دیدم این آقا، تمام وجودش محو خدا بود، در آن لحظه به یاد اسقف کلیسای کانتربری افتادم که چندی پیش در همین حالت و پس از عمل در کنارش ایستاده بودم، دیدم او ترانه های کوچه بازاری جوانان آن روزگار را زمزمه می کند، در آن لحظه بود که فهمیدم حقیقت، نزد کدام مکتب است .
بعد از آن هم وصیت کرد وی را در شهری که مرحوم میلانی را در آن دفن کرده اند به خاک بسپارند و اینچنین شد که مزار این پروفسور مسیحی، مسلمان شده در خواجه ربیع، محل مراجعه مردم و افرادی است که حقیقت اسلام را باور کرده اند قرار دارد.
نقل خاطره توسط حضرت استاد شیخ جواد مروی
همراه با عالمان شیعه| حجره فقاهت
الان ینی این همه رو بخونیم ؟!
بیکاری که خو بخون
ن بیکار نیستم.اومدم ریاضی دان کنم برم
نه باش یه چای باهم پوست بکنیم و یه چند دونه بنوشیم
خخخخخخخخخخ@سرایان در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:
Dr.Saraaa در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:
@سرایان در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:
Dr.Saraaa در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:
@سرایان در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:
داستان شیعه شدن پرفسور برلون توسط دعای ابوحمزه ثمالی
مرحوم آیت الله سید محمد هادی میلانی دچار بیماری معده شده بودند، پروفسور برلون را از اروپا برای جراحی ایشان آوردند، جراح حاذق پس از یک عمل سه ساعته زمانی که آن مرجع تقلید در حال به هوش آمدن بودند، به مترجم دستور داد تمام کلماتی که ایشان در حین به هوش آمدن می گویند را برایش ترجمه کند.
مرحوم آیت الله میلانی در آن لحظات فرازهایی از دعای ابوحمزه ثمالی را قرائت می کردند، پس از این مساله پروفسور برلون گفت: شهادتین را به من بیاموزید، از این لحظه می خواهم مسلمان شوم و پیرو مکتب این روحانی باشم.
وقتی دلیل این کار را پرسیدند، پروفسور برلون گفت: تنها زمانی که انسان شاکله وجودی خود را بدون این که بتواند برای دیگران نقش بازی کند، نشان می دهد، در حالت به هوش آمدن بعد از عمل است و من دیدم این آقا، تمام وجودش محو خدا بود، در آن لحظه به یاد اسقف کلیسای کانتربری افتادم که چندی پیش در همین حالت و پس از عمل در کنارش ایستاده بودم، دیدم او ترانه های کوچه بازاری جوانان آن روزگار را زمزمه می کند، در آن لحظه بود که فهمیدم حقیقت، نزد کدام مکتب است .
بعد از آن هم وصیت کرد وی را در شهری که مرحوم میلانی را در آن دفن کرده اند به خاک بسپارند و اینچنین شد که مزار این پروفسور مسیحی، مسلمان شده در خواجه ربیع، محل مراجعه مردم و افرادی است که حقیقت اسلام را باور کرده اند قرار دارد.
نقل خاطره توسط حضرت استاد شیخ جواد مروی
همراه با عالمان شیعه| حجره فقاهت
الان ینی این همه رو بخونیم ؟!
بیکاری که خو بخون
ن بیکار نیستم.اومدم ریاضی دان کنم برم
نه باش یه چای باهم پوست بکنیم و یه چند دونه بنوشیم
خخخخخخخخخختکرار نشه
-
@سرایان در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:
Dr.Saraaa در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:
@سرایان در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:
Dr.Saraaa در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:
@سرایان در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:
داستان شیعه شدن پرفسور برلون توسط دعای ابوحمزه ثمالی
مرحوم آیت الله سید محمد هادی میلانی دچار بیماری معده شده بودند، پروفسور برلون را از اروپا برای جراحی ایشان آوردند، جراح حاذق پس از یک عمل سه ساعته زمانی که آن مرجع تقلید در حال به هوش آمدن بودند، به مترجم دستور داد تمام کلماتی که ایشان در حین به هوش آمدن می گویند را برایش ترجمه کند.
مرحوم آیت الله میلانی در آن لحظات فرازهایی از دعای ابوحمزه ثمالی را قرائت می کردند، پس از این مساله پروفسور برلون گفت: شهادتین را به من بیاموزید، از این لحظه می خواهم مسلمان شوم و پیرو مکتب این روحانی باشم.
وقتی دلیل این کار را پرسیدند، پروفسور برلون گفت: تنها زمانی که انسان شاکله وجودی خود را بدون این که بتواند برای دیگران نقش بازی کند، نشان می دهد، در حالت به هوش آمدن بعد از عمل است و من دیدم این آقا، تمام وجودش محو خدا بود، در آن لحظه به یاد اسقف کلیسای کانتربری افتادم که چندی پیش در همین حالت و پس از عمل در کنارش ایستاده بودم، دیدم او ترانه های کوچه بازاری جوانان آن روزگار را زمزمه می کند، در آن لحظه بود که فهمیدم حقیقت، نزد کدام مکتب است .
بعد از آن هم وصیت کرد وی را در شهری که مرحوم میلانی را در آن دفن کرده اند به خاک بسپارند و اینچنین شد که مزار این پروفسور مسیحی، مسلمان شده در خواجه ربیع، محل مراجعه مردم و افرادی است که حقیقت اسلام را باور کرده اند قرار دارد.
نقل خاطره توسط حضرت استاد شیخ جواد مروی
همراه با عالمان شیعه| حجره فقاهت
الان ینی این همه رو بخونیم ؟!
بیکاری که خو بخون
ن بیکار نیستم.اومدم ریاضی دان کنم برم
نه باش یه چای باهم پوست بکنیم و یه چند دونه بنوشیم
خخخخخخخخخخ@سرایان در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:
Dr.Saraaa در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:
@سرایان در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:
Dr.Saraaa در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:
@سرایان در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:
داستان شیعه شدن پرفسور برلون توسط دعای ابوحمزه ثمالی
مرحوم آیت الله سید محمد هادی میلانی دچار بیماری معده شده بودند، پروفسور برلون را از اروپا برای جراحی ایشان آوردند، جراح حاذق پس از یک عمل سه ساعته زمانی که آن مرجع تقلید در حال به هوش آمدن بودند، به مترجم دستور داد تمام کلماتی که ایشان در حین به هوش آمدن می گویند را برایش ترجمه کند.
مرحوم آیت الله میلانی در آن لحظات فرازهایی از دعای ابوحمزه ثمالی را قرائت می کردند، پس از این مساله پروفسور برلون گفت: شهادتین را به من بیاموزید، از این لحظه می خواهم مسلمان شوم و پیرو مکتب این روحانی باشم.
وقتی دلیل این کار را پرسیدند، پروفسور برلون گفت: تنها زمانی که انسان شاکله وجودی خود را بدون این که بتواند برای دیگران نقش بازی کند، نشان می دهد، در حالت به هوش آمدن بعد از عمل است و من دیدم این آقا، تمام وجودش محو خدا بود، در آن لحظه به یاد اسقف کلیسای کانتربری افتادم که چندی پیش در همین حالت و پس از عمل در کنارش ایستاده بودم، دیدم او ترانه های کوچه بازاری جوانان آن روزگار را زمزمه می کند، در آن لحظه بود که فهمیدم حقیقت، نزد کدام مکتب است .
بعد از آن هم وصیت کرد وی را در شهری که مرحوم میلانی را در آن دفن کرده اند به خاک بسپارند و اینچنین شد که مزار این پروفسور مسیحی، مسلمان شده در خواجه ربیع، محل مراجعه مردم و افرادی است که حقیقت اسلام را باور کرده اند قرار دارد.
نقل خاطره توسط حضرت استاد شیخ جواد مروی
همراه با عالمان شیعه| حجره فقاهت
الان ینی این همه رو بخونیم ؟!
بیکاری که خو بخون
ن بیکار نیستم.اومدم ریاضی دان کنم برم
نه باش یه چای باهم پوست بکنیم و یه چند دونه بنوشیم
خخخخخخخخخختکرار نشه
Dr.Saraaa در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:
@سرایان در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:
Dr.Saraaa در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:
@سرایان در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:
Dr.Saraaa در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:
@سرایان در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:
داستان شیعه شدن پرفسور برلون توسط دعای ابوحمزه ثمالی
مرحوم آیت الله سید محمد هادی میلانی دچار بیماری معده شده بودند، پروفسور برلون را از اروپا برای جراحی ایشان آوردند، جراح حاذق پس از یک عمل سه ساعته زمانی که آن مرجع تقلید در حال به هوش آمدن بودند، به مترجم دستور داد تمام کلماتی که ایشان در حین به هوش آمدن می گویند را برایش ترجمه کند.
مرحوم آیت الله میلانی در آن لحظات فرازهایی از دعای ابوحمزه ثمالی را قرائت می کردند، پس از این مساله پروفسور برلون گفت: شهادتین را به من بیاموزید، از این لحظه می خواهم مسلمان شوم و پیرو مکتب این روحانی باشم.
وقتی دلیل این کار را پرسیدند، پروفسور برلون گفت: تنها زمانی که انسان شاکله وجودی خود را بدون این که بتواند برای دیگران نقش بازی کند، نشان می دهد، در حالت به هوش آمدن بعد از عمل است و من دیدم این آقا، تمام وجودش محو خدا بود، در آن لحظه به یاد اسقف کلیسای کانتربری افتادم که چندی پیش در همین حالت و پس از عمل در کنارش ایستاده بودم، دیدم او ترانه های کوچه بازاری جوانان آن روزگار را زمزمه می کند، در آن لحظه بود که فهمیدم حقیقت، نزد کدام مکتب است .
بعد از آن هم وصیت کرد وی را در شهری که مرحوم میلانی را در آن دفن کرده اند به خاک بسپارند و اینچنین شد که مزار این پروفسور مسیحی، مسلمان شده در خواجه ربیع، محل مراجعه مردم و افرادی است که حقیقت اسلام را باور کرده اند قرار دارد.
نقل خاطره توسط حضرت استاد شیخ جواد مروی
همراه با عالمان شیعه| حجره فقاهت
الان ینی این همه رو بخونیم ؟!
بیکاری که خو بخون
ن بیکار نیستم.اومدم ریاضی دان کنم برم
نه باش یه چای باهم پوست بکنیم و یه چند دونه بنوشیم
خخخخخخخخخخ@سرایان در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:
Dr.Saraaa در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:
@سرایان در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:
Dr.Saraaa در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:
@سرایان در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:
داستان شیعه شدن پرفسور برلون توسط دعای ابوحمزه ثمالی
مرحوم آیت الله سید محمد هادی میلانی دچار بیماری معده شده بودند، پروفسور برلون را از اروپا برای جراحی ایشان آوردند، جراح حاذق پس از یک عمل سه ساعته زمانی که آن مرجع تقلید در حال به هوش آمدن بودند، به مترجم دستور داد تمام کلماتی که ایشان در حین به هوش آمدن می گویند را برایش ترجمه کند.
مرحوم آیت الله میلانی در آن لحظات فرازهایی از دعای ابوحمزه ثمالی را قرائت می کردند، پس از این مساله پروفسور برلون گفت: شهادتین را به من بیاموزید، از این لحظه می خواهم مسلمان شوم و پیرو مکتب این روحانی باشم.
وقتی دلیل این کار را پرسیدند، پروفسور برلون گفت: تنها زمانی که انسان شاکله وجودی خود را بدون این که بتواند برای دیگران نقش بازی کند، نشان می دهد، در حالت به هوش آمدن بعد از عمل است و من دیدم این آقا، تمام وجودش محو خدا بود، در آن لحظه به یاد اسقف کلیسای کانتربری افتادم که چندی پیش در همین حالت و پس از عمل در کنارش ایستاده بودم، دیدم او ترانه های کوچه بازاری جوانان آن روزگار را زمزمه می کند، در آن لحظه بود که فهمیدم حقیقت، نزد کدام مکتب است .
بعد از آن هم وصیت کرد وی را در شهری که مرحوم میلانی را در آن دفن کرده اند به خاک بسپارند و اینچنین شد که مزار این پروفسور مسیحی، مسلمان شده در خواجه ربیع، محل مراجعه مردم و افرادی است که حقیقت اسلام را باور کرده اند قرار دارد.
نقل خاطره توسط حضرت استاد شیخ جواد مروی
همراه با عالمان شیعه| حجره فقاهت
الان ینی این همه رو بخونیم ؟!
بیکاری که خو بخون
ن بیکار نیستم.اومدم ریاضی دان کنم برم
نه باش یه چای باهم پوست بکنیم و یه چند دونه بنوشیم
خخخخخخخخخختکرار نشه
باز چی شده
-
Dr.Saraaa در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:
@سرایان در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:
Dr.Saraaa در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:
@سرایان در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:
Dr.Saraaa در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:
@سرایان در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:
داستان شیعه شدن پرفسور برلون توسط دعای ابوحمزه ثمالی
مرحوم آیت الله سید محمد هادی میلانی دچار بیماری معده شده بودند، پروفسور برلون را از اروپا برای جراحی ایشان آوردند، جراح حاذق پس از یک عمل سه ساعته زمانی که آن مرجع تقلید در حال به هوش آمدن بودند، به مترجم دستور داد تمام کلماتی که ایشان در حین به هوش آمدن می گویند را برایش ترجمه کند.
مرحوم آیت الله میلانی در آن لحظات فرازهایی از دعای ابوحمزه ثمالی را قرائت می کردند، پس از این مساله پروفسور برلون گفت: شهادتین را به من بیاموزید، از این لحظه می خواهم مسلمان شوم و پیرو مکتب این روحانی باشم.
وقتی دلیل این کار را پرسیدند، پروفسور برلون گفت: تنها زمانی که انسان شاکله وجودی خود را بدون این که بتواند برای دیگران نقش بازی کند، نشان می دهد، در حالت به هوش آمدن بعد از عمل است و من دیدم این آقا، تمام وجودش محو خدا بود، در آن لحظه به یاد اسقف کلیسای کانتربری افتادم که چندی پیش در همین حالت و پس از عمل در کنارش ایستاده بودم، دیدم او ترانه های کوچه بازاری جوانان آن روزگار را زمزمه می کند، در آن لحظه بود که فهمیدم حقیقت، نزد کدام مکتب است .
بعد از آن هم وصیت کرد وی را در شهری که مرحوم میلانی را در آن دفن کرده اند به خاک بسپارند و اینچنین شد که مزار این پروفسور مسیحی، مسلمان شده در خواجه ربیع، محل مراجعه مردم و افرادی است که حقیقت اسلام را باور کرده اند قرار دارد.
نقل خاطره توسط حضرت استاد شیخ جواد مروی
همراه با عالمان شیعه| حجره فقاهت
الان ینی این همه رو بخونیم ؟!
بیکاری که خو بخون
ن بیکار نیستم.اومدم ریاضی دان کنم برم
نه باش یه چای باهم پوست بکنیم و یه چند دونه بنوشیم
خخخخخخخخخخ@سرایان در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:
Dr.Saraaa در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:
@سرایان در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:
Dr.Saraaa در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:
@سرایان در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:
داستان شیعه شدن پرفسور برلون توسط دعای ابوحمزه ثمالی
مرحوم آیت الله سید محمد هادی میلانی دچار بیماری معده شده بودند، پروفسور برلون را از اروپا برای جراحی ایشان آوردند، جراح حاذق پس از یک عمل سه ساعته زمانی که آن مرجع تقلید در حال به هوش آمدن بودند، به مترجم دستور داد تمام کلماتی که ایشان در حین به هوش آمدن می گویند را برایش ترجمه کند.
مرحوم آیت الله میلانی در آن لحظات فرازهایی از دعای ابوحمزه ثمالی را قرائت می کردند، پس از این مساله پروفسور برلون گفت: شهادتین را به من بیاموزید، از این لحظه می خواهم مسلمان شوم و پیرو مکتب این روحانی باشم.
وقتی دلیل این کار را پرسیدند، پروفسور برلون گفت: تنها زمانی که انسان شاکله وجودی خود را بدون این که بتواند برای دیگران نقش بازی کند، نشان می دهد، در حالت به هوش آمدن بعد از عمل است و من دیدم این آقا، تمام وجودش محو خدا بود، در آن لحظه به یاد اسقف کلیسای کانتربری افتادم که چندی پیش در همین حالت و پس از عمل در کنارش ایستاده بودم، دیدم او ترانه های کوچه بازاری جوانان آن روزگار را زمزمه می کند، در آن لحظه بود که فهمیدم حقیقت، نزد کدام مکتب است .
بعد از آن هم وصیت کرد وی را در شهری که مرحوم میلانی را در آن دفن کرده اند به خاک بسپارند و اینچنین شد که مزار این پروفسور مسیحی، مسلمان شده در خواجه ربیع، محل مراجعه مردم و افرادی است که حقیقت اسلام را باور کرده اند قرار دارد.
نقل خاطره توسط حضرت استاد شیخ جواد مروی
همراه با عالمان شیعه| حجره فقاهت
الان ینی این همه رو بخونیم ؟!
بیکاری که خو بخون
ن بیکار نیستم.اومدم ریاضی دان کنم برم
نه باش یه چای باهم پوست بکنیم و یه چند دونه بنوشیم
خخخخخخخخخختکرار نشه
باز چی شده
@سرایان در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:
Dr.Saraaa در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:
@سرایان در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:
Dr.Saraaa در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:
@سرایان در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:
Dr.Saraaa در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:
@سرایان در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:
داستان شیعه شدن پرفسور برلون توسط دعای ابوحمزه ثمالی
مرحوم آیت الله سید محمد هادی میلانی دچار بیماری معده شده بودند، پروفسور برلون را از اروپا برای جراحی ایشان آوردند، جراح حاذق پس از یک عمل سه ساعته زمانی که آن مرجع تقلید در حال به هوش آمدن بودند، به مترجم دستور داد تمام کلماتی که ایشان در حین به هوش آمدن می گویند را برایش ترجمه کند.
مرحوم آیت الله میلانی در آن لحظات فرازهایی از دعای ابوحمزه ثمالی را قرائت می کردند، پس از این مساله پروفسور برلون گفت: شهادتین را به من بیاموزید، از این لحظه می خواهم مسلمان شوم و پیرو مکتب این روحانی باشم.
وقتی دلیل این کار را پرسیدند، پروفسور برلون گفت: تنها زمانی که انسان شاکله وجودی خود را بدون این که بتواند برای دیگران نقش بازی کند، نشان می دهد، در حالت به هوش آمدن بعد از عمل است و من دیدم این آقا، تمام وجودش محو خدا بود، در آن لحظه به یاد اسقف کلیسای کانتربری افتادم که چندی پیش در همین حالت و پس از عمل در کنارش ایستاده بودم، دیدم او ترانه های کوچه بازاری جوانان آن روزگار را زمزمه می کند، در آن لحظه بود که فهمیدم حقیقت، نزد کدام مکتب است .
بعد از آن هم وصیت کرد وی را در شهری که مرحوم میلانی را در آن دفن کرده اند به خاک بسپارند و اینچنین شد که مزار این پروفسور مسیحی، مسلمان شده در خواجه ربیع، محل مراجعه مردم و افرادی است که حقیقت اسلام را باور کرده اند قرار دارد.
نقل خاطره توسط حضرت استاد شیخ جواد مروی
همراه با عالمان شیعه| حجره فقاهت
الان ینی این همه رو بخونیم ؟!
بیکاری که خو بخون
ن بیکار نیستم.اومدم ریاضی دان کنم برم
نه باش یه چای باهم پوست بکنیم و یه چند دونه بنوشیم
خخخخخخخخخخ@سرایان در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:
Dr.Saraaa در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:
@سرایان در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:
Dr.Saraaa در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:
@سرایان در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:
داستان شیعه شدن پرفسور برلون توسط دعای ابوحمزه ثمالی
مرحوم آیت الله سید محمد هادی میلانی دچار بیماری معده شده بودند، پروفسور برلون را از اروپا برای جراحی ایشان آوردند، جراح حاذق پس از یک عمل سه ساعته زمانی که آن مرجع تقلید در حال به هوش آمدن بودند، به مترجم دستور داد تمام کلماتی که ایشان در حین به هوش آمدن می گویند را برایش ترجمه کند.
مرحوم آیت الله میلانی در آن لحظات فرازهایی از دعای ابوحمزه ثمالی را قرائت می کردند، پس از این مساله پروفسور برلون گفت: شهادتین را به من بیاموزید، از این لحظه می خواهم مسلمان شوم و پیرو مکتب این روحانی باشم.
وقتی دلیل این کار را پرسیدند، پروفسور برلون گفت: تنها زمانی که انسان شاکله وجودی خود را بدون این که بتواند برای دیگران نقش بازی کند، نشان می دهد، در حالت به هوش آمدن بعد از عمل است و من دیدم این آقا، تمام وجودش محو خدا بود، در آن لحظه به یاد اسقف کلیسای کانتربری افتادم که چندی پیش در همین حالت و پس از عمل در کنارش ایستاده بودم، دیدم او ترانه های کوچه بازاری جوانان آن روزگار را زمزمه می کند، در آن لحظه بود که فهمیدم حقیقت، نزد کدام مکتب است .
بعد از آن هم وصیت کرد وی را در شهری که مرحوم میلانی را در آن دفن کرده اند به خاک بسپارند و اینچنین شد که مزار این پروفسور مسیحی، مسلمان شده در خواجه ربیع، محل مراجعه مردم و افرادی است که حقیقت اسلام را باور کرده اند قرار دارد.
نقل خاطره توسط حضرت استاد شیخ جواد مروی
همراه با عالمان شیعه| حجره فقاهت
الان ینی این همه رو بخونیم ؟!
بیکاری که خو بخون
ن بیکار نیستم.اومدم ریاضی دان کنم برم
نه باش یه چای باهم پوست بکنیم و یه چند دونه بنوشیم
خخخخخخخخخختکرار نشه
باز چی شده
:|
-
Dr.Saraaa در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:
@سرایان در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:
Dr.Saraaa در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:
@سرایان در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:
Dr.Saraaa در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:
@سرایان در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:
Dr.Saraaa در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:
@سرایان در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:
داستان شیعه شدن پرفسور برلون توسط دعای ابوحمزه ثمالی
مرحوم آیت الله سید محمد هادی میلانی دچار بیماری معده شده بودند، پروفسور برلون را از اروپا برای جراحی ایشان آوردند، جراح حاذق پس از یک عمل سه ساعته زمانی که آن مرجع تقلید در حال به هوش آمدن بودند، به مترجم دستور داد تمام کلماتی که ایشان در حین به هوش آمدن می گویند را برایش ترجمه کند.
مرحوم آیت الله میلانی در آن لحظات فرازهایی از دعای ابوحمزه ثمالی را قرائت می کردند، پس از این مساله پروفسور برلون گفت: شهادتین را به من بیاموزید، از این لحظه می خواهم مسلمان شوم و پیرو مکتب این روحانی باشم.
وقتی دلیل این کار را پرسیدند، پروفسور برلون گفت: تنها زمانی که انسان شاکله وجودی خود را بدون این که بتواند برای دیگران نقش بازی کند، نشان می دهد، در حالت به هوش آمدن بعد از عمل است و من دیدم این آقا، تمام وجودش محو خدا بود، در آن لحظه به یاد اسقف کلیسای کانتربری افتادم که چندی پیش در همین حالت و پس از عمل در کنارش ایستاده بودم، دیدم او ترانه های کوچه بازاری جوانان آن روزگار را زمزمه می کند، در آن لحظه بود که فهمیدم حقیقت، نزد کدام مکتب است .
بعد از آن هم وصیت کرد وی را در شهری که مرحوم میلانی را در آن دفن کرده اند به خاک بسپارند و اینچنین شد که مزار این پروفسور مسیحی، مسلمان شده در خواجه ربیع، محل مراجعه مردم و افرادی است که حقیقت اسلام را باور کرده اند قرار دارد.
نقل خاطره توسط حضرت استاد شیخ جواد مروی
همراه با عالمان شیعه| حجره فقاهت
الان ینی این همه رو بخونیم ؟!
بیکاری که خو بخون
ن بیکار نیستم.اومدم ریاضی دان کنم برم
نه باش یه چای باهم پوست بکنیم و یه چند دونه بنوشیم
خخخخخخخخخخ@سرایان در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:
Dr.Saraaa در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:
@سرایان در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:
Dr.Saraaa در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:
@سرایان در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:
داستان شیعه شدن پرفسور برلون توسط دعای ابوحمزه ثمالی
مرحوم آیت الله سید محمد هادی میلانی دچار بیماری معده شده بودند، پروفسور برلون را از اروپا برای جراحی ایشان آوردند، جراح حاذق پس از یک عمل سه ساعته زمانی که آن مرجع تقلید در حال به هوش آمدن بودند، به مترجم دستور داد تمام کلماتی که ایشان در حین به هوش آمدن می گویند را برایش ترجمه کند.
مرحوم آیت الله میلانی در آن لحظات فرازهایی از دعای ابوحمزه ثمالی را قرائت می کردند، پس از این مساله پروفسور برلون گفت: شهادتین را به من بیاموزید، از این لحظه می خواهم مسلمان شوم و پیرو مکتب این روحانی باشم.
وقتی دلیل این کار را پرسیدند، پروفسور برلون گفت: تنها زمانی که انسان شاکله وجودی خود را بدون این که بتواند برای دیگران نقش بازی کند، نشان می دهد، در حالت به هوش آمدن بعد از عمل است و من دیدم این آقا، تمام وجودش محو خدا بود، در آن لحظه به یاد اسقف کلیسای کانتربری افتادم که چندی پیش در همین حالت و پس از عمل در کنارش ایستاده بودم، دیدم او ترانه های کوچه بازاری جوانان آن روزگار را زمزمه می کند، در آن لحظه بود که فهمیدم حقیقت، نزد کدام مکتب است .
بعد از آن هم وصیت کرد وی را در شهری که مرحوم میلانی را در آن دفن کرده اند به خاک بسپارند و اینچنین شد که مزار این پروفسور مسیحی، مسلمان شده در خواجه ربیع، محل مراجعه مردم و افرادی است که حقیقت اسلام را باور کرده اند قرار دارد.
نقل خاطره توسط حضرت استاد شیخ جواد مروی
همراه با عالمان شیعه| حجره فقاهت
الان ینی این همه رو بخونیم ؟!
بیکاری که خو بخون
ن بیکار نیستم.اومدم ریاضی دان کنم برم
نه باش یه چای باهم پوست بکنیم و یه چند دونه بنوشیم
خخخخخخخخخختکرار نشه
باز چی شده
:|
به نام خداوند بخشنده مهربان
سلام ...اینجا از هرچی اذیتتون میکنه بگید وبزارین تخلیه شین...از موانع درس خوندنتون بگید تاباهم براش راه حل پیداکنیم....برعکس از خوشحالی هاتون هم بگید...از چیز هایی بگید که باعث شده باعلاقه وقتتون رو صرف مطالعه کنید...موفق باشید وامیدوارم تاروز کنکور کلی اتفاقای خوب براتون بیفته که شمارو به سمت پیروزی ببره...
رعایت قوانین تاپیک برای همه الزامی می باشد
بحث سیاسی، اعتقادی و تنش زا ممنوع
پرسیدن سوال درسی و مشاوره ای ممنوع
پرهیز از توهین و بی احترامی و استفاده از الفاظ نامناسب
پرهیز از قرار دادن متن ، آهنگ و... با محتوای نامناسب
مواظب شوخی هاتون باشید هر شوخی مناسب محیط انجمن نیست
همه ی گویش ها و زبان ها برای همه ما آلایی ها با ارزش هستند پس برای احترام به هم فقط فارسی صحبت کنید
سبز باشید و سربلند
سلااامممم
هممون گاهی عکس هایی رو میبینیم که شادی برای قلبمون به همراه دارن
گاهی بعضی عکسا یادآور یه خاطره خوبن
بعضی عکسا خنده روی لبمون میارن و بعضی اشک تو چشامون...
بعضی عکسا یادآور آدم هایی هستن که دوستشون داریم
بنظر عکسا روح دارن و حسشون به ما منتقل میشه...
بعضیاشون خیلی کیوت و با نمکن
بعضیاشون غمگینن
بعضیا بی حس و بی حالن
بعضیا خیلیی شادن
اینجا گالریِ عکسایی ک دوسشون داریم یا یه چیزی رو برامون زنده میکنن
دوست داشتین یه متن خوشگلم زیرش بنویسین..
دعوت میکنم از :
@دانش-آموزان-نظام-جدید-آلا
@بچه-های-تجربی-کنکور-1402
@بچه-های-تجربی-کنکور-1401
@ریاضیا @تجربیا @انسانیا
@بچه-های-تجربی-کنکور-1403 (شما یه سر کوچولو بزنین کافیه خوشحال میشیم)
و هر کس دیگه ای که دوست داره شرکت کنه
منتظر عکس های زیباتون هستم
سلام سلام سلام سلام
Your browser does not support the audio element.
از اونجا که الانا تو مجازی و واقعیت کار های سم زیاد میبینیم و دیدم جاشون تو الاخونه خالیه این تاپیکو ترتیب دادم
شما میتونین کلیپ های سمتون یا خاطرات اسیدیتون رو اینجا بفرستین و باهم و کنار هم فیض ببریم
ایشالا که نترکیم صلوات.. ...
اعاااا راستی داشت یادم میرفت که بگم
هیچ جا بدون قانون نمیشه پس شمایی که اینجایین، بیاین پیشنهاداتونو برای قانون های این تاپیک بدین تا باهم تنظیمش کنیم...
سمدونی جالبی میشه....
اهاااا اهالی فن بفرمایید:
@Reza-H @_Narges @پرستو-بابایی @ABR_DJ @Ainoor
@Zahra-HD @نویسنده-کوچولو
@officer-k _k @آدمک
@erfanyy @M-Shajarian
@Hhh-Hh Hh
@f-nalist @Soniaaa @Ay @ariana-a @مآهور @khanoomi
و هرکی که چیزی تو چندته داره ....
سلاام
خب پیرو این ژانر جدید شوخی با آقای گلزار منم تصمیم گرفتم این تاپیک رو بزنم
میتونین از کارایی که میکنین چه ساده ، بامزه ، ادایی، سالم و... باشه عکس بزارین و ما را با خود آشنا کنید
منتظرتون هستیم
@دانش-آموزان-نظام-جدید-آلا
@دانش-آموزان-آلاء
@فارغ-التحصیلان-آلاء
@دوازدهم @یازدهم @دهم
@تجربیا @ریاضیا @انسانیا
@دانشجویان-پیراپزشکی
@دانشجویان-پزشکی
@دانشجویان-مهندسی (آکیتو)
سلام بچه ها یکی یه مقدار زیاد شارژ فرستاده رو خط من
اون شماره رو فقط داداشم ومامان و بابام دارن که هیچ کدوم نفرستادن
زنگ زدم همراه اول میگه ممکنه اونی که فرستاده تماس بگیره باهاتون
یه بار میگم بیخیال میخواست اشتباه نکنه
دوباره میگم شاید یه ادم فقیری واسه تحصیل بچش میخواسته
حالا چیکارش کنم؟
تا حالا هم کسی تماس نگرفته باهام
اگه کسی میتونه کمک کنه ممنون میشم
سلام به یاران جــان
به %(#ff00ff)[کـــافه میـــم] خوش اومدین..
توی انجمن جای همچین تاپیکی خالی بود
دعوتتون میکنم که اینجا %(#00ffff)[متــن های ادبــی] بفرستین
ما نمیتونستیم توی تاپیک شعــردانه متن ادبی بفرستیم
توی تاپیک خــــودنویس هم نمیتونستیم چون مخصوص دست نوشته های خودمونه
و توی تاپیک هرچی تودلته بریز بیرون هم نوشته ها گم میشدن
همگی خوش اومدین..
%(#0000ff)[اسپم ممنوعه]
و اینکه از مدیر عزیز هم درخواست دارم که تاپیک رو قفل نکنن
@M-an
%(#7f7fff)[_________________________________]
خب خب
دعوت میکنم از :
@خانوم
@dlrm
@اکالیپتوس
@revival
@گونش
@Saahaar
@sheyda-fkh
@دانش-آموزان-آلاء
@دانش-آموزان-نظام-جدید-آلا
سلام روزتون بخیر.
یک کتاب رو باید گروهی تایپ کنیم و جمع بندی مطالب به عهده منه
میخوام بدونم برنامه ای، آموزشی، تجربه ای که بتونه کمکم کنه یه کار تمیز درست کنم وجود داره؟
حتی هوش مصنوعی
ممنون میشم اگه میدونید بگید
@دانش-آموزان-آلاء
@دانش-آموزان-نظام-جدید-آلا
@دانشجویان-درس-خون
@دانشجویان-مهندسی
@دانشجویان-پزشکی