کافــه میـــم♡
-
رفتار، گفتار، کردار هر انسان، خاص و ویژه اوست.
از هر لفظ، میتوان پشت کالبد رو ملاحظه کرد.
سخن، کلیدی ست که گنجینه اسرار میگشاید.
اسلوب و قواعد هر کس، منحصر از دیگری ست
هیچ کس را نمیتوان شناخت مگر به آنچه میگوید و آنچه عمل میکند.
لذا آشنایان، گرچه فراوان اند، اما خود را به رنگ دیگری میزنند. چرا؟ نمیدانم.
تک بودن نمود خاص بودن است و الا افتاب پرست هم به رنگ محیط در می آید
افسوس، عده ای قلیل در کالبد خود هستند.
بی گمان ، هر کس را دیدم، تکه ای از دیگری دیدم -
آن زمان که این کالبد خاکی را بشکافیم درون آن رویاهای
مرگباری را می بینیم. ترس از همین رویا هاست که عمر
مصیبت بار را اینقدر طولانی میکند. زیرا اگر انسان یقین
داشته باشد که با یک خنجر برهنه میتواند خود را آسوده
کند ٬کیست که در برابرظلم ظالم٬تفرعن جابر٬تکبر متکبر٬
دردهای عشق شکست خورده ورنجهایی که لایقان صبور
از دست نالایقان می بینندتن به تحمل دهد.
تفکر وتعقل ما همه را ترسو میکند٬ و عزم واراده هرگاه با
افکار احتیاط آمیز توام گردد٬ رنگ باخته صلابت خود را
از دست میدهد وبه مثابه همین خیالات بلندعمر مصیبت بار
دو چندان می شود.
شکسپیر -
شیشه به ظاهر شکننده ست.
اما خورده هاش، بهت میفهمونه که چقدر برنده ست -
چقدر خوب است...
چقدر خوب است...
کسی بی دلیل تو را دوست داشته باشد
و هنگامی که از او می پرسی
چرا من را دوست داری ؟!
در جواب بگوید
به خدا نمی دانم چرا اما
این را میدانم که وقتی نباشی
اصلا خوب نیستم!!
چقدر خوب است
آدم یکی را داشته باشد
هر وقت به او فکر می کند
تمام درد هایش را فراموش کند!
و چقدر خوب است...
این دوست داشتن های بی دلیل
آدم را آرام و سبک میکند!محسن_دعاوی
-
دو نیمه
همان روزهای اول...
باید روی ماهت را میبوسیدم
خداحافظی میکردم...
و میرفتم...
برای همیشه میرفتم
نمی دانستم اما با چه لحنی
با چه دلی
با چه جراتی ... ماندهام با تو
کسی شده ام...
دو نیمه
نیمی عشق میورزد
نیمی میهراسد...
نیمی با تو زندگی میکند
نیمی از خودش میگریزد
به من بگو
فرسنگها دور از خودم...
چگونه تو را همچنان بی دریغ دوست بدارم؟نیکی_فیروزکوهی
-