کافــه میـــم♡
-
-
نوشتهشده در ۱۶ شهریور ۱۳۹۹، ۱۷:۳۳ آخرین ویرایش توسط انجام شده
-
نوشتهشده در ۱۶ شهریور ۱۳۹۹، ۲۰:۵۵ آخرین ویرایش توسط انجام شده
-
نوشتهشده در ۱۶ شهریور ۱۳۹۹، ۲۲:۵۶ آخرین ویرایش توسط انجام شده
-
• دلم گرفته...
نه اینکه کسی کاری کرده باشد نه...
این روزها انقدر آدم گریز شده ام که کسی کارش به اطراف من هم نمیرسد...
دلم گرفته...
آنچه هستم را نمیفهند...
و آنچه هستند را میپذیرم...
دنیا هم به رو نمی آورد این تناقض را...! -
• عاشق درد شدم و با حسرت خوابیدم...
خوشبختی این رو دید و شاید به خاطر همین بلند شد رفت ...
و این همان اتفاقیه که وقتی از دریچه شکست به دنیا نگاه میکنی میوفته...:)
# -
-
کاشکی میشد
ی روزی...
ی جایی...
قدم بزنیم...
دوباره
دوتایی.. -
نوشتهشده در ۱۷ شهریور ۱۳۹۹، ۵:۴۴ آخرین ویرایش توسط انجام شده
-
نوشتهشده در ۱۷ شهریور ۱۳۹۹، ۵:۴۴ آخرین ویرایش توسط انجام شدهاین پست پاک شده!
-
نوشتهشده در ۱۷ شهریور ۱۳۹۹، ۵:۴۵ آخرین ویرایش توسط انجام شده
-
نوشتهشده در ۱۷ شهریور ۱۳۹۹، ۵:۴۶ آخرین ویرایش توسط انجام شده
-
نوشتهشده در ۱۷ شهریور ۱۳۹۹، ۵:۴۶ آخرین ویرایش توسط انجام شده
-
این روزها که کمبود رفاقت داریم،
تو رفیق خوبی ماندی و
گذاشتی رفیق خوبی برایت بمانم...
خودمانی بگویم
رفاقت یعنی چترِ بالای سرش شوی وقتی بلا میبارد بر سرش، یعنی وقتی بلند بلند از ته دل میخندد بایستی در کناری و کیف کنی از دیدن خنده هایش،
یعنی با دست به تو اشاره کند که بیا کنارم یعنی تو رفیقی تو شریک غم و شادی بودی، یعنی درد که دارد بفهمی، از نگاهش حرفهایش را بخوانی...
رفاقت یعنی فارغ از جنسیت رفیقَت هرچه هستو هر آنچه باید باشد تو هوایش را داشته باشی مراقبش باشی شده از دور یا از نزدیک...
این روزها رفیق کم است و دوست بسیار؛
اما
تو عوض نشو
تو رفیق بمان...
-
فارغ التحصیلان آلاءنوشتهشده در ۱۷ شهریور ۱۳۹۹، ۱۱:۳۸ آخرین ویرایش توسط انجام شده
-
فارغ التحصیلان آلاءنوشتهشده در ۱۷ شهریور ۱۳۹۹، ۱۱:۳۹ آخرین ویرایش توسط انجام شده
-
فارغ التحصیلان آلاءنوشتهشده در ۱۷ شهریور ۱۳۹۹، ۱۱:۴۰ آخرین ویرایش توسط انجام شده
-
فارغ التحصیلان آلاءنوشتهشده در ۱۷ شهریور ۱۳۹۹، ۱۱:۴۳ آخرین ویرایش توسط انجام شده
-
فارغ التحصیلان آلاءنوشتهشده در ۱۷ شهریور ۱۳۹۹، ۱۱:۴۵ آخرین ویرایش توسط انجام شده
-