|
شعردانه
هرچی تو دلته بریز بیرون 5
-
سألت السعادة:
متى تسكنين القلب؟
قالت إذا توفرت فيه ثلاثة اشياء:
عدم الحزن علي ما فات
و عدم القلق علي ما هو آت
و الرضا بما يأتي من اللهاز خوشبختی پرسیدم:
چه زمان در قلب ساکن می‌شوی؟
پاسخ داد اگر سه چیز در آن پدیدار شود:
غصه نخوردن برای آنچه که گذشته
و نگران نبودن برای آنچه پیش خواهد آمد
و قناعت به آنچه از سوی خدا می‌آید
-
غمگین چرا؟! خوشحال باش! بخند!
از حالا به بعد می تونی کفشای لیمویی رنگتو که فقط چون اون دوسشون نداشت گوشه کمد افتاده بود خاک می‌خورد پات کنی، روسری گلدار ارغوانیتو سرت کنی،
خودتو بزنی به خیابونای شهر و با صدای بلند آواز سر بدی؛
می‌تونی بیشتر کتاب بخونی؛
شبا قبل خواب کمتر اشک بریزی؛
خودتو بیشتر دوست داشته باشی؛
بیشتر با خودت وقت بگذرونی.
وقتشه دوباره زندگیتو شروع کنی؛
پیشرفت کن؛
پرواز کن؛
به بلندترین نقطه‌ی آسمون؛
اونقدر بالا برو که دیگه کسی نتونه آرزوهاتو ازت بگیره؛
بهش نشون بده تو اون دخترک دست و پا چلفتی به درد نخور که همیشه فکر می کرد نبودی؛
تو یه دختر کوچولو با همون بهانه های بچگی اما با یه قلب بزرگی که واسه رسیدن به خواسته هاش، هرگز تسلیم سنگایی که جلوی پاش میندازن نمیشه!#دخترانه
-
و من،ای‌کاش می‌توانستم
این دلِ خسته و غمگین
را دور از چشم همگان،
انگار که برای من نیست
کنارِ خیابانی رها کنم : ) -
خدا کنه خوب تموم بشه
-
از این خندم میگیره اول مصاحبه میگف من کاری ب تراز و رتبه ام نداشتم
اخرش میگف
این ک بعضیا با تقلب ازم میزدن جلو گریه ام میگیرفت://
Wtf:///ramses kabir خب ببین تهش آدم چشمش به تراز و رتبش میوفته یهو ته دلش خالی میشه. هر چه قدر هم آدم براش بی اهمیت باشه
-
توی یک بازه‌ی زمانی‌ای از اول نوجوانی تا همین دو سه سال پیش
خواسته و علاقه قلبی‌م بود که توی یک شرایط خاصی قرار بگیرم و از خوشحالیِ بودن اون موقعیت ندونم باید چیکار کنم..
موقعیتی که شاید چندسال میتونست زودتر رو به جلو حرکتم بده..
درست ۵ سال پیش در این شرایط قرار گرفتم..
و اون موقع متوجه‌ش نشدم.. تا پارسال که با یکسری اتفاقات فهمیدم اون دقیقا همون موقعیت دلخواهم بوده..
البته من هم از دستش ندادم..
اما کسانی این موقعیت رو هدر دادن..الان و بعد اون سال، همه چیز به روال خودش ادامه داره..
اما اون موقعیت هنوزم به خاطرم دقیق، مونده..
هنوز هم توی ذهنم شفافه..«#تودلی»
-
توی یک بازه‌ی زمانی‌ای از اول نوجوانی تا همین دو سه سال پیش
خواسته و علاقه قلبی‌م بود که توی یک شرایط خاصی قرار بگیرم و از خوشحالیِ بودن اون موقعیت ندونم باید چیکار کنم..
موقعیتی که شاید چندسال میتونست زودتر رو به جلو حرکتم بده..
درست ۵ سال پیش در این شرایط قرار گرفتم..
و اون موقع متوجه‌ش نشدم.. تا پارسال که با یکسری اتفاقات فهمیدم اون دقیقا همون موقعیت دلخواهم بوده..
البته من هم از دستش ندادم..
اما کسانی این موقعیت رو هدر دادن..الان و بعد اون سال، همه چیز به روال خودش ادامه داره..
اما اون موقعیت هنوزم به خاطرم دقیق، مونده..
هنوز هم توی ذهنم شفافه..«#تودلی»
-
باورم نمیشه انقد درس خوندم امروز و انقد کار انجام دادم
-
z Gheibi که پیامک زدم
؟؟؟؟؟
نوشته بودم سلام ..... خوبی ؟
حالت چطوره ؟ -
z Gheibi خوبم‌مرسی
ولی جمعه هست و کارای من زیاددددد
حس میکنم دیگه توان نداره پاهامزندگی را ارزش غم خوردن نیست آنقدر محکم بخند تا ندانی غم چیست
-
z Gheibi خوبم‌مرسی
ولی جمعه هست و کارای من زیاددددد
حس میکنم دیگه توان نداره پاهام -
z Gheibi
️ -
این روز ها به طرز عجیبی خیلی بده
خیلی زیاد -
خسته شدم از اینهمه بحث
-
زندگی را ارزش غم خوردن نیست آنقدر محکم بخند تا ندانی غم چیست
