هرچی تو دلته بریز بیرون 5
-
نوشتهشده در ۳۰ آبان ۱۴۰۱، ۲۰:۰۵ آخرین ویرایش توسط انجام شده
طرف می گفت بچه ها همه برگه ها رو سفید تحویل میدیم
اونوقت روز امتحان سریع شروع می کرد به پاسخ دادن... -
شما عینکیا از کلاس چندم عینکیین؟
Michael Vey
هشتم -
نوشتهشده در ۳۰ آبان ۱۴۰۱، ۲۰:۱۶ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@رز-سرخ خوب باشی
-
@m-hmt
وای عالی بود
به همسرتونم بگید بیان
بعد ها با بچه ها و نوه هاتون بیاین انجمننوشتهشده در ۳۰ آبان ۱۴۰۱، ۲۰:۱۶ آخرین ویرایش توسط انجام شدهGharibe Gomnam
خانوادگی سفرمونم بندازیم تودلی
-
@m-hmt عه سلام مبینا جان تازه فهمیدم شمایی
نوشتهشده در ۳۰ آبان ۱۴۰۱، ۲۰:۱۷ آخرین ویرایش توسط انجام شده@R-Nil-par سلام عزیزم خوبی
مامانت چطورن خوبن؟ -
مهشید حسن زاده 0
بی وفایی هم حدی داره هانوشتهشده در ۳۰ آبان ۱۴۰۱، ۲۱:۰۳ آخرین ویرایش توسط انجام شده@Fateme-goli بیوفایی...من کی بیوفایی کردم اخه
-
به آرزو نرسیدیم و دیر دانستیم
که راه ، دورتر از عمرِ آرزومندست...هوشنگ ابتهاج
-
دو اصل روانشناسی هست که درعین سادگی واقعا تأثیرگذار و مفیدن؛ یکیش اینه که تو بیست و یک روز میشه یه عادت جدید پیدا کرد و تو نود روز میشه یه سبک زندگی ساخت و در نهایت تو سه ماه میشه خیلی راحت کل زندگی رو تغییر داد! دومیش اینه که اگه چیزی بیشتر از یه روز ناراحت و اذیتت کرد تا به روز دوم نرسیده درموردش حرف بزن... مطمئن باش اگه ناراحتیتو تو خودت بریزی بدتر میشه. درضمن یاد بگیر چیزایی که یاد گرفتی رو بنویسی چون اثرش دوبرابر میشه.
-
دانش آموزان آلاءنوشتهشده در ۳۰ آبان ۱۴۰۱، ۲۱:۰۹ آخرین ویرایش توسط Hamed.s انجام شده
کاش یکی میاومد میگفت:
میدونم چقد حالت بده، میدونم چقدر سختی کشیدی، میدونم روزات غمگینه شبات غصه دار؛
بعد میاومد با دستاش اشکامو پاک میکرد و میگفت: من الان اومدم که فکر کنی قبل من هر چی بوده یه کابوس بوده و دیگه تموم شده رفته.
ای کاش:) -
نوشتهشده در ۳۰ آبان ۱۴۰۱، ۲۱:۱۱ آخرین ویرایش توسط انجام شده
تو که دیدی غریبیمو
چرا فکر سفر کردی؟! :)) -
نوشتهشده در ۳۰ آبان ۱۴۰۱، ۲۱:۱۲ آخرین ویرایش توسط انجام شده
دست میکشم از جنگیدن برات
بعضی چیزا با جنگیدن فقط ازت دورمیشن
بعضی وقتا جنگیدن همونه که بشینی ی گوشه و فقط ببینی که چه اتفاقی میوفته…
همین -
نوشتهشده در ۳۰ آبان ۱۴۰۱، ۲۱:۱۳ آخرین ویرایش توسط انجام شده
Galadriel در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
تو که دیدی غریبیمو
چرا فکر سفر کردی؟! :))چرا....واقعا چرا...
-
Galadriel در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
تو که دیدی غریبیمو
چرا فکر سفر کردی؟! :))چرا....واقعا چرا...
نوشتهشده در ۳۰ آبان ۱۴۰۱، ۲۱:۱۳ آخرین ویرایش توسط انجام شدهمهشید حسن زاده 0 :)))
-
قوی باش خوبِ من!
از این دورهی کلافگی و بحران هم به سلامت عبور خواهیم کرد،
روح خستهات را بعد از این فشارهای پیاپی در آغوش بگیر و آرامَش کن. بگو چیز مهمی نیست، تو سختتر از این را هم پشت سر گذاشتی و مقاومت کردی، محکم بمان روح بلندپرواز من! قرار نیست همیشه میزبان درد باشی، روزها و اتفاقات خوب هم میرسند.
این طاعون را هم پشت سر خواهیم گذاشت، تاریکیها کنار خواهند رفت، خورشید خواهد تابید و "باسیلِ" این تباهی و درد، در آغوش آفتاب داغِ امید، خواهد سوخت.
مراقبِ روحت باش و قوی بمان،
"امید" تنها روزنهی گریز از این تاریکیست...
قوی بمان... -
نوشتهشده در ۳۰ آبان ۱۴۰۱، ۲۱:۱۴ آخرین ویرایش توسط انجام شده
عشق من ناز نکن عمر ما پایون میگیره…
-
نوشتهشده در ۳۰ آبان ۱۴۰۱، ۲۱:۱۴ آخرین ویرایش توسط انجام شده
تورو دیدم تورو خواستم تورو هرجا میبینم
-
نوشتهشده در ۳۰ آبان ۱۴۰۱، ۲۱:۱۴ آخرین ویرایش توسط Galadriel انجام شده
عشق من عاشقتم تکرار هر شبانته
همه حرفام به خدا از عشق و از صداقته
باتو بودن توی دنیا واسه من نهایته… -
نوشتهشده در ۳۰ آبان ۱۴۰۱، ۲۱:۱۵ آخرین ویرایش توسط انجام شده
تو گمون کردی بری خاطره هاتم میمیره…!؟
-
نوشتهشده در ۳۰ آبان ۱۴۰۱، ۲۱:۱۵ آخرین ویرایش توسط انجام شده
روزای رفته برام رنگ سیاهی میگیره
-
نوشتهشده در ۳۰ آبان ۱۴۰۱، ۲۱:۱۶ آخرین ویرایش توسط انجام شده
اگه صد بهار و پاییز واسه تو گریه کنم
نمیتونم که تورو همیشه از یاد ببرم