هرچی تو دلته بریز بیرون 5
-
سینوزیت لعنتی
#تودلی -
بعد از صحبت با استادم و خیلی چیزای دیگه
شاید بزرگ ترین مانعم یه سری سیاستهای اون طرفه...
البته که تنها دلیل نیست...
آدم چند سال دلتنگی کشیدن نیستم...
شاید خودخواهیه
ولی الان نمیتونم بهش فکر کنم( :
اعتقاد بر موندن و ساختن هم داشتم...
ولی گاهی ساختن یعنی رفتن و برگشتن...
که خب اینم برا حال حاضر من قفله...
شاید نباید اینقد ناامید باشم..... -
بخوام صاف و صادق و محکم بگم
از تحریمای داروییشون حالم به هم میخوره( : -
از خیلی چیزا............
-
هعی......
-
مسئلهی خودمم هست...
ولی گفتم تنها دلیلم این نیست... -
سخت دل میکنم...
و احتمالا اگه برم از اوناییم که دیگه نمیام...
چون باز به اون طرف وصل شدم...
ولی خب...
اگه یه روزی قرار بر رفتن بشه
بهتره برگردم...... -
رویای بچگیام چیز دیگه ای بوده( :
-
پریشب رفتیم هیئت
همسایه خالم با پسرش اومده بود
راهنماییه
مشکل ذهنی داره
نه اونقدرا
ولی آره
دسته داشت از خیابون رد میشد
و این بچه رفت جلوشون شروع کرد سینه زدن......
بعدم تو مسجد مامانش گفت خانما داشتن مسخره میکردن که چرا اینجوری سینه میزده( :
پن: اون مدل مذهبی صددرصدی نیستن ولی خب هیئت رو میرن دیگه..... -
یعنی میشه یه روزی بیاد که علم ژنتیک اونقدری پیشرفت کرده باشه که این بیماری ها
حداقل شناخته شده ها
جلوشون گرفته بشه؟