هرچی تو دلته بریز بیرون 5
-
@fatemeh-Ma همون کوهی که یه وجب گردو غبار روش نشسته
حسین نعمتی چرا
-
@fatemeh-Ma همون کوهی که یه وجب گردو غبار روش نشسته
حسین نعمتی
قافیه نداش
️
-
mohammadhassan فعلا اون بحثو بیخیال شیمی محاسباتش کدوم استاد بهتره برای کنکور مثل درصد خلوص و ...
-
چه خوش صید دلم کردی بنازم چشم مستت را
که کس مرغان وحشی را از این خوشتر نمی گیرد -
گفتی زسرت فکر مرا بیرون کن!
جانا ، سرم از فکر تو خالیست …
دلم را چه کنم؟ -
حسین نعمتی
قافیه نداش
️
@fatemeh-Ma یه آی ننه اخرش بزار قافیش جور میشه
-
هی . همسایه بالاییمون اهنگ بی کلام مورد علاقمو گذاشته . دمش گرم چه ارامشی هدیه داد بهم
-
@fatemeh-Ma یه آی ننه اخرش بزار قافیش جور میشه
-
از چهره ى تو
چیز زیادى یادم نیست
جز این که
اقیانوس آرامى
ریخته بود بین چشمهات
و روى طراوت لب هات
زمزمه ى تردى بود
که گنگم مى کرد
و نمى گذاشت
از چهره ى تو چیز زیادى
یادم باشد -
کی می رسد آن صبح
که من صدایت بزنم
تو بگویی جانا -
تورا دوست دارم
بدون آن که علتش را بدانم
محبتی که علت داشته باشد
یا احترام است یا ریا … -
عشق یعنی در میان صدهزاران مثنوی
بوی یک تک بیت ناگه مست و مدهوشت کند -
ماه اگر بی تو برآید به دو نیمش بزنند
دولت احمدی و معجزه سبحانیجلوه بخت تو دل میبرد از شاه و گدا
چشم بد دور که هم جانی و هم جانانی -
اگر دریای دل آبی ست
تویی فانوس زیبایش
اگر آیینه یک دنیاست
تویی معنای دنیایشتو یعنی یک شقایق را
به یک پروانه بخشیدن
تو یعنی از سحر تا شب
به زیبایی درخشیدنتو یعنی یک کبوتر را
ز تنهایی رها کردن
خدای آسمان ها را
به آرامی صدا کردنتو یعنی چتری از احساس
برای قلب بارانی
تو یعنی در زمستان ها
به فکر پونه افتادناگر یک آسمان دل را
به قصد عشق بردارم
میان عشق وزیبایی ترا من دوست می دارم -
مانند یک بهار مانند یک عبور
از راه می رسی و مرا تازه می کنیهمراه تو هزار عشق از راه می رسد
همراه تو بهار
بر دشت خشک سینه من سبز می شودوقتی تو می رسی، در کوچه های خلوت و تاریک قلب من مهتاب می دمد
وقتی تو می رسی
ای آرزوی گم شده بغض های من
من نیز با تو به عشق می رسم -
وقت است که بنشینی و گیسو بگشایی
تا با تو بگویم غم شبهای جدایی -
آخرش یک نفر از راه میرسد
که بودنش جبرانِ تمامِ نبودنهاست
جبرانِ تمامِ بی انصافیها و شکستنها …
یکی که با جادویِ حضورش دنیایِ تو را متحول میکند …
جوری تو را میبیند که هیچ کس ندیده …
جوری تو را میشنود که هیچ کس نشِنیده …
و جوری روحِ خسته تو را از عشق و محبت اشباع میکند
که با وجود او دیگر نه آرزویی میماند برایِ نرسیدن
و نه حسرت و اندوهی برای خوردن …
دستش را که گرفتی در چشمانش که نگاه کردی بگو:
تو مثل باران هستی
بارانی از گل
بارانی از مهر
بارانی از لبخند
بارانی که به زندگی کویری من جان بخشید
با تو بودن را دوست دارم، چرا که تو را دوستت دارم آرام جانم
تا همیشه پای تو میمانم
حواست باشد!
بعضی آدمها خودِ معجزهاند انگار
آمدهاند تا تو مزه خوشبختی را بچشی
آمدهاند تا دلیلِ آرامش و لبخندِ تو باشند
آمدهاند که زندگی کنی -
امشب از اون شباست ک باید تا صبح بیدار بود
-
امشب از اون شباست ک باید تا صبح بیدار بود
مجتبی ازاد چرا
-
شیفتگی آن است که چشمان زنی را دوست بدارید ،بی آنکه رنگ آنرا بیاد آورید.گوته