با پسرم داشتیم صحبت از دوران نوجوونی من میکردیم
پسرم گفت پدر چه کردی در آن چند سال؟ زندگی به کامتان بود؟
و من گفتم: فرهاد گمشده ای داشت هرگز نیافتش و جوانی سر رسید
وقتی احساس خوشبختی کنی بعدش یه اتفاق بد میفته
یا اینکه مثلا صبح که از خواب بیدار میشی بگی چه صبح دل انگیزی تبدیل میشه به بدترین روز زندگیت...
با یه مشت کائنات حسود طرفیم...
خوشحالم که الاخونه رو دیدم
ماهان
متین
حمید
و اسامی دیگر......
وقتی صحبت از موسیقی و شعر و ادبیات میشه حالم خوب میشه
خیلی خوببببب....
خود موسیقی کده مدت ها پیش ( زمن نگارم ) رو یکی فرستاده بود ، واقعا لذت بردم