هرچی تو دلته بریز بیرون 5
-
وقتی بهم گفت نمرت 98 شده داشتم میمردم از خوشحالی وتموم کردنش داشتم میمردم
همون شب کلاس شیمی داشتم
و در واقع موقع ناهار بهم گفتن تا کمتر از 1 ساعت دیگه آزمونت شروع میشه
میدونی من خیلی له شدم
ولی شد
ولی تموم شد
تودلی
برگرد اینا رو بخون دختر
خودت میدونی چیکار کردی -
کلا روند جالبی داشت قبلنا انجمن
یهو یه اکیپ تشکیل میشد و اون اکیپ خیلی صمیمی میشدن
و بعد یهو اکثر اعضاش میرفتن و دیگه آنلاین نمیشدن -
@ABR_DJ در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
رو در و دیوار این شهر همش از تو یادگاره
توی این کوچهی تاریک منو تنها نمیذارهبرو عامووووووو
من که اصن اونجا نیومدم
-
@ABR_DJ در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
رو در و دیوار این شهر همش از تو یادگاره
توی این کوچهی تاریک منو تنها نمیذارهبرو عامووووووو
من که اصن اونجا نیومدم
-
خیلی معصومیت قشنگی تو چهرش داره:) -
یا مثلاً این یکی -
@ABR_DJ یادته اونا؟