آرام من
بمان کنارم بمان
بنگر مرا
که میدهم بی تو جان
هر جا روم
تو سایهای از منی
تو غمگسارم
تو دنیای منی
دریای من
ز موج گیسوی تو
روانهام سوی تو
تمامِ من تو
ای ماهم
به چشم من نگاهی
تا باران به جان من ببارد
میخواهم نفس که در هوایت
نایی بر نوای من بیارد
چشمان تو چشمهی امید است
بر حال خراب ناامیدم
آوازت غزل ترین کلام است
من با تو
به آسمان رسیدم