هرچی تو دلته بریز بیرون 5
-
@حساب-کاربری-حذف-شده کسایی هم ک فالوشون میکنم فالو نکنن شبا آنابل میاد خوابشون
-
قلمچی نرفتم کنکور ۱۴۰۳ از ۶ صبح تا الان زدم و یکم استراحت بعد برم تحلیل ولی قلمچی نرفتم
نمیدونم چرا حالم بده کاش قلمچی میرفتم عذاب وجدان گرفتم
-
@حساب-کاربری-حذف-شده آبی آسمونی
-
چیچک قیمت هارو ...تازه لپ تاپ و دوربین عکاسی و خیلی چیزا دیگ مونده قشنگ باید ی وام بگیرم ..از بچه های فرهنگیان کدومتون ضامنم میشید ؟!
-
چیچک قیمت هارو ...تازه لپ تاپ و دوربین عکاسی و خیلی چیزا دیگ مونده قشنگ باید ی وام بگیرم ..از بچه های فرهنگیان کدومتون ضامنم میشید ؟!
-
چیچک قیمت هارو ...تازه لپ تاپ و دوربین عکاسی و خیلی چیزا دیگ مونده قشنگ باید ی وام بگیرم ..از بچه های فرهنگیان کدومتون ضامنم میشید ؟!
-
چیچک
اووووو من همون گوشم رو میزارم قلب بیمار چ فرقی داره آخه
-
Zahra2020 در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
تازه لپ تاپ و دوربین عکاسی و خیلی چیزا دیگ مونده قشنگ باید ی وام بگیرم
ایشالا که به هرچی میخوای میرسی
️
چیچک متشکرممم
-
Zahra2020
تو نگران پولش نباش ، وارد این محیط که بشی پول گوشی پزشکیتم جور میشه (معادل وام دانشجویی ۴ ترمت)
چیچک
آها مرسی ...حالا سرم خلوت بشه ی لیست گیری میکنم ببینم چی باید بخرم
-
Blue28 یا شایدم وام بگیرید بگیرید
-
-
@Hamid-s هعی این ماجرا رو بگم و برم ادامه تحلیل کنکورم این گربه رو دیدم یادش افتادم خیلی اتفاق جالب و قشنگی بود ی گربه مریض اومده بود حیاط مون خب من نمیدونستم چیکار کنم رفتم ی تیکه گوشت و هرچی دم دست بود آوردم برای
ولی نخورد ی جوری هم نکا میکرد خیلی کوچیک بود با دستکش یکم نوازشش کردم رفتم خونه و درو بستم دیدم غذاها و میخوره
فقط یکم خجالتی بودن ...بعد رفت دوباره با فردا اومد حالا من چطور فهمیدم در ورودی خونه ب سمت حیاط بسته بود و منم اتاقم درس میخوندم ی جوری انگار میخواست در بزنه خودشو میکوبید ب در خیلی واسم جالب بود اینو میگم مامانم باور نمیکنه ولی اون گربه واقعا در میزد محکم ی جورایی انگار عادت کرده بود واسش غذا ببرم خیلی قشنگ بود حس خوبی داشت
..خب دیگ بسه برم تحلیل رو تمومش کنم
-
@Hamid-s هعی این ماجرا رو بگم و برم ادامه تحلیل کنکورم این گربه رو دیدم یادش افتادم خیلی اتفاق جالب و قشنگی بود ی گربه مریض اومده بود حیاط مون خب من نمیدونستم چیکار کنم رفتم ی تیکه گوشت و هرچی دم دست بود آوردم برای
ولی نخورد ی جوری هم نکا میکرد خیلی کوچیک بود با دستکش یکم نوازشش کردم رفتم خونه و درو بستم دیدم غذاها و میخوره
فقط یکم خجالتی بودن ...بعد رفت دوباره با فردا اومد حالا من چطور فهمیدم در ورودی خونه ب سمت حیاط بسته بود و منم اتاقم درس میخوندم ی جوری انگار میخواست در بزنه خودشو میکوبید ب در خیلی واسم جالب بود اینو میگم مامانم باور نمیکنه ولی اون گربه واقعا در میزد محکم ی جورایی انگار عادت کرده بود واسش غذا ببرم خیلی قشنگ بود حس خوبی داشت
..خب دیگ بسه برم تحلیل رو تمومش کنم
-
Zahra2020
تا جایی که میتونید از حیوون ها و طبیعت محافظت کنید که حال خودتون خوب میشه
البته مخالف اینم حیوون تو قفس باشه حتی گربه هم باید آزاد تو حیاط باشه