گلچینی کوتاه از کتاب های معروف
-
نوشتهشده در ۵ بهمن ۱۴۰۲، ۲۱:۴۳ آخرین ویرایش توسط انجام شده
شاید هیچ لذتی در این سیاره نمی توانست وجود داشته باشد، اگر مقداری مساوی از غم نبود که در مقیاسی ناشناخته، تعادل را حفظ کند.
کتابِ میزبان
نوشتۀ استفنی مه یر -
نوشتهشده در ۲۲ بهمن ۱۴۰۲، ۱۱:۵۹ آخرین ویرایش توسط انجام شده
هیچکس شرور به دنیا نمیآید، همانطور که هیچکس تنها به دنیا نمیآید. تصمیمات و شرایط ، افراد را به این شکل درمیآورد .
برشیازکتاب شمشیر شیشهای
نوشتۀ ویکتوریا اویارد -
در زندگی هیچ نعمتی بهاندازهی شکست مورد چشمپوشی واقع نشده و اجتنابناپذیر نبوده است. من بارها از این نعمت سهم بردهام و آموختهام به آن مشتاق باشم؛ زیرا اگر شکستهایتان را بهخوبی کالبدشکافی کنید، سرنخهایی خواهید یافت که کجا به اصلاحات نیاز دارید و چطور درنهایت به هدفتان میرسید.
نمیتوانی به من آسیب بزنی
دیوید گاگینز
-
-
نوشتهشده در ۹ خرداد ۱۴۰۳، ۱۹:۳۴ آخرین ویرایش توسط انجام شده
«من آنقدر بزرگوار نبودم که از اهانتها بگذرم، امّا سرانجام فراموش میکردم. و آنکه گمان میبرد از او بیزارم مبهوت میشد. آنگاه که میدید لبخندزنان به او سلام میکنم، برحسب سرشتش عظمت روحم تحسینش را برمیانگیخت یا خفت منشم را خوار میشمرد.
غافل از اینکه علتِ رفتارم سادهتر از این حرفها بود: حتی نامش رافراموش کرده بودم.»سقوط
آلبر کامو -
حتی در اوج نومیدی که فرد آرزوی مرگ میکند واقعاً نمیخواهد بمیرد؛ بیشتر خواهان تحولی ناگهانیست.
جیمزهالیس
خودکشی روح
-
نوشتهشده در ۲ شهریور ۱۴۰۳، ۱۰:۵۹ آخرین ویرایش توسط انجام شده
میشه از موسیقی میترسیدم
چون نمیدانستم میخواهد مرا
به چه دنیایی ببرد…
️
️ فرانتس کافکا
-
نوشتهشده در ۲ شهریور ۱۴۰۳، ۱۱:۰۱ آخرین ویرایش توسط انجام شده
نمیتوانم با کسی دوستی برقرار کنم، تحمل یک رابطه دوستانه را ندارم، وقتی گروهی از آدم ها را میبینم که شادمانه دور هم جمع شدهاند در عمق سرشار از حیرت بیپایان میشوم…
بازم کافکا -
نمیتوانم با کسی دوستی برقرار کنم، تحمل یک رابطه دوستانه را ندارم، وقتی گروهی از آدم ها را میبینم که شادمانه دور هم جمع شدهاند در عمق سرشار از حیرت بیپایان میشوم…
بازم کافکانوشتهشده در ۲ شهریور ۱۴۰۳، ۱۳:۴۷ آخرین ویرایش توسط S.daniyal hosseiny انجام شدهAlzahra
عزیز دلم، زمانهایی پیش میآید که احساس میکنم مناسب هیچ یک از روابط انسانی نیستم
کافکا -
نوشتهشده در ۲ شهریور ۱۴۰۳، ۱۳:۴۷ آخرین ویرایش توسط انجام شده
من نمیتوانم به تو بفهمانم. نمیتوانم به کسی بفهمانم که در من چه میگذرد. من حتی نمیتوانم آن را برای خودم توضیح دهم.
کافکا -
نوشتهشده در ۲ شهریور ۱۴۰۳، ۱۳:۴۸ آخرین ویرایش توسط انجام شده
آه اگر بدانید چه ذوقی به آدم دست میدهد که ببیند بدون اینکه تلاشی کرده باشد، حرفش را به خوبی میفهمند.
و به قول تو، بازم کافکا... -
Alzahra
عزیز دلم، زمانهایی پیش میآید که احساس میکنم مناسب هیچ یک از روابط انسانی نیستم
کافکانوشتهشده در ۲ شهریور ۱۴۰۳، ۱۷:۳۷ آخرین ویرایش توسط انجام شده@danial-hosseiny
من آدم گوشه گیری هستم، از مردم میگریزم، دوست دارم مدتی در همان گوشهای که نشستم باقی بمانم، نمیدانم اما آدم در جایی که به آن عادت دارد خود را خیلی راحت تر احساس میکند…
️
داستایفسکی
-
نوشتهشده در ۲ شهریور ۱۴۰۳، ۱۷:۴۹ آخرین ویرایش توسط انجام شده
هیچ چیز قوی تر از صبر و زمان نیست و همه چیز برای کسی که میداند چگونه صبر کند به موقع اتفاق میافتد!
️
لئو تولستوی
-
نوشتهشده در ۳ شهریور ۱۴۰۳، ۸:۴۲ آخرین ویرایش توسط انجام شده
نیازی به دلگرمی ندارم. دیگر به چه کارم میآید؟ آن موقعی که میخواستم؛ نداشتم.
قسمتی از نامهٔ کافکا به پدرش -
دانشجویان پزشکی فارغ التحصیلان آلاءنوشتهشده در ۳ شهریور ۱۴۰۳، ۹:۰۲ آخرین ویرایش توسط Blue28 انجام شده
-
نوشتهشده در ۳ شهریور ۱۴۰۳، ۱۵:۰۷ آخرین ویرایش توسط انجام شده
و هیچکس با خودش فکر نمیکند،
که من از جنسِ فولاد نیستم..آلبر کامو
-
نوشتهشده در ۴ شهریور ۱۴۰۳، ۱۱:۰۲ آخرین ویرایش توسط انجام شده
و گریستم به یاد تمام رویاهایی که تا میخواستیم نوازششان کنیم، پژمردند…
️اشتاین بک
-
نوشتهشده در ۴ شهریور ۱۴۰۳، ۱۶:۳۴ آخرین ویرایش توسط انجام شده
به آرزو نرسیدیم و دیر دانستیم
که راه دورتر از عمر آرزومند است…
هوشنگ ابتهاج
-
حسدِ انسانها حاکی از این است که چقدر ناخرسندند؛ توجه آنان به آنچه دیگران دارند یا انجام میدهند نشانه ی ملالت و دلتنگی آنان است.
بیایید از آنچه خود داریم شادمان باشیم، بیآنکه خود را با دیگران بسنجیم.
اگر سعادت دیگران موجب رنج ما شود، هرگز نمیتوان سعادتمند بود.
آرتور شوپنهاور
در باب حکمت زندگی