-
-
حیدر بابا آغاجلارون اوجالدی
آماحئییف جوانلارون قوجالدی
توخلیلارون آریخلییب آجالدی
کولگه دوندی گون باتدی قاش قرلدی
قوردون گوزی قارانلیقدا برلدیشهریارمون
-
هیچ بیر چراغ صبحه قدر یانمیوب
.
.
شهریار -
سنه خاطر گوزلیم دونیانی ویران ائدرم
غمین اولسا بله جاندان سنی درمان ائدرم
سیلرم گوزیاشینی آغلاسان آغلار اورگیم
منی سئوسن اگر، اوز جانیمی قوربان ائدرم
موزیک این شعرودارید؟؟
- پ.ن:خیلی وقت پیش شنیده بودمش ولی هرچی گشتم گوگل روپیدانکردم.
اگه کسی داره خیلی ممنون میشم آپلودش کنه
عذرمیخوام اسپم شد.
- پ.ن:خیلی وقت پیش شنیده بودمش ولی هرچی گشتم گوگل روپیدانکردم.
-
-
درس کمال خود گیر, از ناله سر کشیدن
تا برنیایی از خویش, نتوان به خود رسیدنخوبی یکی هزار است از شیوهٔ تواضع
ابروی نازگردد شاخ گل از خمیدنتا گوش میتوان شد نتوان همه زبان شد
نقصان نمیفروشد سرمایهٔ شنیدناز تیغ مرگ عشاق رنگ بقا نبازند
عمر دوباره گیرند چون ناخن از بریدنجز عجز سعی ناقص چیزی نمیبرد پیش
افتادن است چون اشک اطفال را دویدن....
(اگر زنده بود هرجای دنیا بود همین لحظه همه چی رها میکردم میرفتم ببینمش:/
کجا میشه این همه حسس های نزدیک پیدا کرد:درس کمال خودگیر....
کجا میشه این همه تفکر عمیق پیدا کرد:ابروی ناز گردد...
کجا میشه ایین همه ارایه ی پرمغر پیدا کرد: از تیغ مرگ عشاق رنگ بقا....
کجا میشه این همه رسایی مطلب توی کوتاهترین جملات یافت:نگاه اسلوبش کنید خودش دوتاس:افتادن است چون اشک اطفال را....) -
@لیلی79 ممنون گلی