هرچی تودلته بریز بیرون7

[sheydadb37]

سرماخوردگیم مصداق گل بود به سبزه نیز اراسته شده

[Acola]

@Miladsaeedi امادع شو بریم جلو سازمان ساعت چهار میام دنبالت

[Dr-acula]

مشکوکم میفهمی مشکوکم

[99]

@zahra-m1999 در هرچی تو دلته بریز بیرون ورژن 2 گفته است:

الان واقعا نمی دونم باید چکار کنم

هرچه خواهی کن

[Brilliant]

[Heroes_Hunter]

mo دیگه هرکی یه چی داره از بیشعوری گرفته تا پوکی استخون و..

[99]

@faezeh-r در هرچی تو دلته بریز بیرون ورژن 2 گفته است:

@Miladsaeedi امادع شو بریم جلو سازمان ساعت چهار میام دنبالت

اول خداییو بزنیم بعد اعداممون میکنند دیگه...
کل بچه ها دعامون میکنند

[Brilliant]

گرچه چشمان تو جز از پی زیبایی نیست
دل بکن! آینه این قدر تماشایی نیست

حاصل خیره در آیینه شدن‌ها آیا
دو برابر شدن غصه تنهایی نیست؟!

[Acola]

@Miladsaeedi

[Acola]

ابراهیم عشقمممرسی بخاطر لایکات

[99]

@faezeh-r در هرچی تو دلته بریز بیرون ورژن 2 گفته است:

@Miladsaeedi

تو حواسشو پرت کن من میزنم...
که تو عذاب وجدان نگیری
برییییییییییم

[SenatOr]

@faezeh-r در هرچی تو دلته بریز بیرون ورژن 2 گفته است:

هرکی میخواد بمیره ب خودم بگه خودم حلش میکنم

این مال منه

[Dr-acula]

[Brilliant]

انگار که یک کوه سفر کرده از این دشت
این‌قدر که خالی شده بعد از تو جهانم

[mo]

Heroes_Hunter در هرچی تو دلته بریز بیرون ورژن 2 گفته است:

mo دیگه هرکی یه چی داره از بیشعوری گرفته تا پوکی استخون و..

Heroes_Hunter
ن دیگ بعضی چیزا با اینم حل نمیشه

[99]

@SenatoOor در هرچی تو دلته بریز بیرون ورژن 2 گفته است:

@faezeh-r در هرچی تو دلته بریز بیرون ورژن 2 گفته است:

هرکی میخواد بمیره ب خودم بگه خودم حلش میکنم

این مال منه

فعلا قضیه مهم تری داریم بیخیال شو...

[mo]

برنج و تربچه اوشین نماد فقر بود اما نصفه شبی آدم رو چنان گرسنه می‌کرد که دلت می‌خواست جای اوشین بودی با همان صندل‌های چوبی و کیمونوی تنگ، ولی یه لقمه از اون برنج و تربچه لعنتی بخوری.

[Heroes_Hunter]

@faezeh-r

[SenatOr]

@Miladsaeedi در هرچی تو دلته بریز بیرون ورژن 2 گفته است:

@SenatoOor در هرچی تو دلته بریز بیرون ورژن 2 گفته است:

@faezeh-r در هرچی تو دلته بریز بیرون ورژن 2 گفته است:

هرکی میخواد بمیره ب خودم بگه خودم حلش میکنم

این مال منه

فعلا قضیه مهم تری داریم بیخیال شو...

[mo]

رفتم یه کتابفروشی هر کتابیو برمیداشتم نگاه کنم فروشنده از پشت فریاد میزد این اثر فوق‌العادههههه س. از قصد یه کتابِ بسیار غیرفوق‌العاده برداشتم دیدم دوباره به همین منواله. فهمیدم که طرف قبلا تو مانتوفروشی کار میکرده.