خیام نامه
-
اینجا از خیام مینویسیم و راجع به رباعی هاش، افکار و عقایدش بحث و تبادل نظر میکنیم...
-
-
یخورده راجع به خود عمر خیام بگم
خیام فیلسوف، ریاضی دان و ستاره شناس تو قرن پنجم بود و تو همه ی اینا هم سرآمد روزگار خودش بود و کارای جالبی کرده تو این زمینه ها
تو ریاضیات که مثلث خیام رو حتما شنیدید
تو ستاره شناسی هم یه تقویم ابداع کرده که در نوع خودش شاهکاره و دقیق ترین تقویم دنیا به حساب میاد هنوز، با اینکه اون زمان اصلا ابزار های درست و حسابی ای برای محاسبات ستاره شناسی نبود...
اما جالب تر از همه ی اینا
امروزه خیام در سراسر دنیا نه بخاطر فلسفه ریاضیات و ستاره شناسی ، بلکه بخاطر رباعی های زیبایی که سروده مشهور هست. رباعی هایی که جزو شاهکار های ادبیات فارسی به حساب میان
در این رباعی ها خیام به بحث با خودش میپردازه و تمام نظام هستی، مرگ و حیات، حکمت آفرینش و خلاصه کلی چیزای مهم رو به چالش میکشه تا دقیق تر راجع به حقیقت سر در بیاره و بفهمه قضیه از چه قراره
یه مقدمه کوتاه ولی امیدوارم کافی بوده باشه برا آشناییتون -
اینجا از خیام مینویسیم و راجع به رباعی هاش، افکار و عقایدش بحث و تبادل نظر میکنیم...
با یک رباعی شاهکار از خیام استارتمون رو میزنیم:
این کوزه چو من عاشقِ زاری بودهست
در بندِ سرِ زلفِ نگاری بودهست
این حلقه که بر گردنِ او میبینی
دستی است که بر گردنِ یاری بودهستخیام؛ رباعی شماره 15
برداشت آزاد:
حتما خیلیاتون بیت زیبای "آخِرُالامر گِلِ کوزه گران خواهی شد" رو شنیدید.این بیت از حافظ میگه که در زندگی به هرجایی برسی، هر کاری بکنی و هرکسی بشی، آخرش چیزی جز جسد از تو نمیمونه و میری زیر خاک و از خاکی که از جسد تو حاصل شده کوزه میسازن.در واقع کوزه نماد انسانی هست که سالها پیش زندگی کرده و جسمش الان در هیئتِ کوزه در اومده.
حال که منظور از کوزه رو فهمیدیم برگردیم به شعر خیام...بیت اول این گونه به ما تعریف میکنه که روزی خیام چشمش به کوزه ای میوفته و با خودش میگه این کوزه حتما از خاک بقایای یک انسان ساخته شده...انسانی عاشق و در عین حال بیچاره ... بیچاره ی پیچ و خم زلف معشوق و در بند و گرفتارِ او ... و تمام عمرش رو صرف این عشق کرد.با این همه، مثل بقیه آدما مرگ به سراغ این عاشق و معشوق اومد تا اون هارو از هم دیگه جدا کنه... و چه چیزی بدتر از جدایی برای یک عاشق؟
اما این عاشق و معشوق به دنبال یک عشق جاودانه بودند...به دنبال یک ابدیت پایدار... با این همه نمیتونستن از مرگ فرار کنن...
در بیت دوم خیام میگه که وقتی این دو مردند و دفن شدن زیر خاک و سالها بعد از خاک جسد اون ها کوزه ای ساخته شد، این کوزه به شکل دسته دار بود و دسته ی کوزه از خاک همان دست های معشوقی ساخته شد که بر گردن عاشق حلقه میزد(حسن تعلیل)... با این که دنیا بی وفایی خودش رو نشون داد اما این عاشق و معشوق هنوز در شکل کوزه این عشق رو به حالت نمادین حفظ کردن...
و همیشه در کنار هم هستن (: ...
بالاخره خیام هم شاعری بود که غم بی وفایی روزگار رو نمیتونست پنهون کنه و یا بیخیالش بشه...رو آورد به این تصویر سازی ها که مرهمی باشه بر زخمش تا کمی آروم بشهدوستان شما هم اگه نکته ای به نظرتون میاد راجب این رباعی و مفاهیمش حتما با ما در میون بذارید.
پ.ن: این پست قبلا هم تو انجمن قرار داده شده بود و چون خیلی خوب بود برای شروع انتخاب کردمش (:
-
دعوتِ ویژه از :
@danial-hosseiny
Matin Mousavi 1
برای شروع بحث و تبادل نظر... -
اینجا از خیام مینویسیم و راجع به رباعی هاش، افکار و عقایدش بحث و تبادل نظر میکنیم...
علیرضا تمدنی جونم به این تاپیک
-
یخورده راجع به خود عمر خیام بگم
خیام فیلسوف، ریاضی دان و ستاره شناس تو قرن پنجم بود و تو همه ی اینا هم سرآمد روزگار خودش بود و کارای جالبی کرده تو این زمینه ها
تو ریاضیات که مثلث خیام رو حتما شنیدید
تو ستاره شناسی هم یه تقویم ابداع کرده که در نوع خودش شاهکاره و دقیق ترین تقویم دنیا به حساب میاد هنوز، با اینکه اون زمان اصلا ابزار های درست و حسابی ای برای محاسبات ستاره شناسی نبود...
اما جالب تر از همه ی اینا
امروزه خیام در سراسر دنیا نه بخاطر فلسفه ریاضیات و ستاره شناسی ، بلکه بخاطر رباعی های زیبایی که سروده مشهور هست. رباعی هایی که جزو شاهکار های ادبیات فارسی به حساب میان
در این رباعی ها خیام به بحث با خودش میپردازه و تمام نظام هستی، مرگ و حیات، حکمت آفرینش و خلاصه کلی چیزای مهم رو به چالش میکشه تا دقیق تر راجع به حقیقت سر در بیاره و بفهمه قضیه از چه قراره
یه مقدمه کوتاه ولی امیدوارم کافی بوده باشه برا آشناییتونعلیرضا تمدنی همه چیز دان
-
اینجا از خیام مینویسیم و راجع به رباعی هاش، افکار و عقایدش بحث و تبادل نظر میکنیم...
علیرضا تمدنی تفکر خیام همون تفکریه که الان بعضی ها وقتی از اون صحبت میکنن انگار که چه شاهکاری کردن ولی غافل از اینکه خیام بزرگ ۹۰۰ سال پیش این تفکرش بوده. که از تک تک لحظات و زندگی حالتون لذت ببرید و در حال زندگی کنید و .....
چون عهد نمیشود کسی فردا را
حالی خوش دار این دل پر سودا را