-
negar salehi تا تو مراد من دهی کشته مرا فراق تو // تا تو به داد من رسی، من به خدا رسیده ام
-
negar salehi من نوشتم این سخن از بهر دوست
تا بداند این دلم در فکر اوست
-
negar salehi یارب تو چنان کن که پریشان نشوم
محتاج به بیگانه و خویشان نشوم -
negar salehi مرا عهدی است با جانان که تا جان در بدن دارم
هواداران کویش را چو جان خویشتن دانم -
mohammad666666 ما و مجنون همسفر بودیم در دشت جنون او به مقصد ها رسید و ما هنوز آواره ایم
-
negar salehi چرخ برهم زنم ار غیر مرادم گردد
من نه آنم که زبونی کشم از چرخ فلک
حافظ -
این پست پاک شده!
-
این پست پاک شده!
-
mohammad666666 کاری ز وجود ناقصم نگشاید
گویی که ثبوتم انتفا میزاید
شاید ز عدم، من به وجودی برسم
زان رو که ز نفی نفی، اثبات آید -
dib.damini در وحفل گلو مل خوش خوانده دوش بلبل
هات الصبوح هبوا یا ایهالسکارا -
mohammad666666 این گل ز بر همنفسی میآید
شادی به دلم از او بسی میآیدحافظ
-
dib.damini دیدی ای دل که غم عشق دگر بار چه کرد
چون بشد دلبرو بایار وفادار چه کرد -
mohammad666666 دی از کرم داور دوران کردم
سودی و زیان نیز دو چندان کردمحافظ
-
dib.damini ماهم این هفته برون رفت و به چشمم سالی است
حال هجران تو چه دانی که چه مشکل حالی است -
mohammad666666 تا از ره و رسم عقل، بیرون نشوی
یک ذره از آنچه هستی، افزون نشوی
من عاقلم، ار تو لیلی جان بینی
دیوانهتر از هزار مجنون نشوی
حافظ -
dib.damini یار با ماست چه حاجت که زیادت طلبیم
دولت صحبت آن مونس جان مارا بس