Your browser does not seem to support JavaScript. As a result, your viewing experience will be diminished, and you have been placed in read-only mode.
Please download a browser that supports JavaScript, or enable it if it's disabled (i.e. NoScript).
najafiali78 ای کاش کسی بود که می گفت به یوسف در مصر به جز حسرت کنعان خبری نیست
@Zhko تا به فراق خو کنم صبر من و قرار کو؟ وعده ی وصل اگر دهد طاقت اتظار کو؟
saraa.66 وفا نکردی و کردم جفا ندیدی و دیدم شکستی و نشکستم بریدی و نبریدم
@Zhko مـــرا کـــدام جدا کـرد بی گناه از تو؟ سیاه بختی من یا که اشتباه از تو؟
saraa.66 وقت است که بنشینی و گیسو بگشایی تا با تو بگویم غم شب های جدایی
@Zhko
یادم آرد روز باران گردش آن روز دیرین خوب و شیرین توی جنگل های گیلان کودکی ده ساله بودم:))
dlrm مردان عشق را به هیاهو چه حاجت است رنـــــدان روزگــــــار خمــــوشی گزیده انــــد
saraa.66 دلتنگ کسی باشی و وصلش نتوانی لعنت به من و زندگی و عشق و جوانی
@Zhko یکی خوب کردار و خوشخوی بود که بد سیرتان رانکو گوی بود
rezanikoo در رفاقت با وفایــی شرط و اصـــل دوستی است ورنه با یک استخوان صـد سگ رفیقت می شود
saraa.66 در کنج قفس پشت خمی دارد شیر گردن به کمند ستمی دارد شیر
@Zhko روز پیـــری پادشاهـــی هم نمی آیـــد بـه کار زندگی در خاک بازی های طفلان است و بس
saraa.66 سنبل پر شکنش هیچ گرفتار نداشت اینهمه مشتری و گرمی بازار نداشت
ایهام تا چند بسته ماندن در دام خود فریبی با غیر آشنایی، با آشنا غریبی؟
saraa.66 یوسفی بود ولی هیچ خریدار نداشت اول آنکس که خریدار شدش من بودم باعث گرمی بازار شدش من بودم
saraa.66 دوش دیدم که ملائک در میخانه زدند گل ادم بسرشتند وبه پیمانه زدند
ایهام می روی و گریه می آید مرا ساعتی بنشین که باران بگذرد
ایهام مرده بُدَم زنده شدم، گریه بُدَم خنده شدم دولت عشق آمــــد و من دولت پاینده شدم
ایهام در مشاعره... گفته است:
مارا زخیل حوادث کمین گهی ست بریاد کار ما که نه پیداست کار عمر
rezanikoo در جستجوی اهل دلی عمر ما گذشت جــان در هـــوای گوهـر نایــاب کرده ایم