شعردانه
|
-
zeinab dehghani
دلفریبان نباتی همه زیور بستند
دلبر ماست که با حسن خداداد آمد. -
zeinab dehghani
دلفریبان نباتی همه زیور بستند
دلبر ماست که با حسن خداداد آمد.@Zeinab-Evazi
دل و دینم به فدای قد و بالای نگاری؛ که همی بنده نواز است و حقیقت نه مجاز است●♪♫
چه بگویم؛ که چنین قصه دراز است…●♪♫
جهانی به درش؛ غرقِ نیاز است…●♪♫
نماز است؛ جواز است به دلم سوز و گداز است…●♪♫
منم آن… منم آن… منم آن ریزه خورِ خوانِ کریمش؛ که به کس کار ندارم به جز آن یار ندارم●♪♫
به کسی کار ندارم؛ ثمنی غیرِ دلم، بر سرِ بازار ندارم●♪♫
منِ نالایقِ ناقابلِ نالان، چه کنم؟ با همه درماندگی و دوری و شرمندگی و بندگی و بی ثمری…●♪♫پیش همان شه که کریم است و رحیم است و همان یار قدیم است●♪♫
جهانگیرِ جهاندار و به دل، دلبر و دلدار و وفادار و هوادار و بهین سرور و سردار وُ…●♪♫
کس و کار و به دل یار و جهانی به کرم هاش بدهکار وُ…●♪♫
چه میشد؛ دلِ غم دیده ی من را بشود، باز خریدار؟●♪♫ -
@Zeinab-Evazi
دریایم ونیست باک از طوفان
دریا همهعمر خوابش آشفته است -
zeinab dehghani
تواضع ز گردن فرازان نکوست
گدا گر توضع کند خوی اوست@Zeinab-Evazi
تا تورا جای شد ای سروِ روان در دلِ من
هیچ کس می نپسندم که جایِ تو بود|مولانا|
°° فَانَّ مَعَ العُسرِ یُسرا °°
-
@Zeinab-Evazi
تا تورا جای شد ای سروِ روان در دلِ من
هیچ کس می نپسندم که جایِ تو بود|مولانا|
-
zeinab dehghani
دیدی که مرا هیچ کسی یاد نکرد
جز غم که هزار آفرین بر غم باد@Zeinab-Evazi
دلا خو کن به تنهایی که صد رحمت به تنهایی
که بی کس بهتر از هر وجود پست دنیایی°° فَانَّ مَعَ العُسرِ یُسرا °°
-
@Zeinab-Evazi
دلا خو کن به تنهایی که صد رحمت به تنهایی
که بی کس بهتر از هر وجود پست دنیایی -
zeinab dehghani
یار مفروش به دنیا که بسی سود نکرد
آنکه يوسف به زرِ ناسره بفروخته بود@Zeinab-Evazi
دست از مسِ وجود چو مردانِ ره بشوی
تا کیمیایِ عشق بیابی و زر شوی
|حافظ|°° فَانَّ مَعَ العُسرِ یُسرا °°
-
@Zeinab-Evazi
دست از مسِ وجود چو مردانِ ره بشوی
تا کیمیایِ عشق بیابی و زر شوی
|حافظ| -
zeinab dehghani
يارب این شمع دل افروز کاشانه کیست؟!
جان ما سوخت بپرسید که جانانه کیست؟!@Zeinab-Evazi
تو و طوبی و ما و قامتِ یار
فکرِ هرکس به قدرِ همتِ اوست
|حافظ|°° فَانَّ مَعَ العُسرِ یُسرا °°
-
@Zeinab-Evazi
تو و طوبی و ما و قامتِ یار
فکرِ هرکس به قدرِ همتِ اوست
|حافظ| -
zeinab dehghani
ترسم این قوم که بر دردکشان می خندند
در سرِ کار خرابات کنند ایمان را -
@Zeinab-Evazi
ایمان
دیدی دلا که آخر پیری و زهد و علمبا من چه کرد دیده معشوقه باز من
می‌ترسم از خرابی ایمان که می‌برد
محراب ابروی تو حضور نماز من
-
@Zeinab-Evazi
جهان
از همه سوی جهان جلوه او میبینمجلوه اوست جهان کز همه سو می‌بینم
چشم از او جلوه از او ما چه حریفیم ای دل
چهره اوست که با دیده او می‌بینم
-
@Zeinab-Evazi
خندید
زیرکی را گفتم این احوال بین خندید و گفتصعب روزی بوالعجب کاری پریشان عالمی
-
@Zeinab-Evazi
آدمی
گناهِ چشمِ سیاهِ تو بود و گردنِ دلخواهکه من چو آهویِ وحشی ز آدمی بِرَمیدم
