-
@hanu
و مرغ زرد کاکلی هیچکس باهاش رفیق نبود:|
تنها روی سه پایه نشسته بود تو سایه:| -
Mr.Fantastic
هر نفس آهی و هر آینه اشکی شدوضع این آب و هوا را به که باید گفت؟
-
@Ozan-hs
تو همانی که دلم لک زده لبخندش را
آنکه هرگز نتوان یافت همانندش را -
Mr.Fantastic
آسمان بار امانت نتوانست کشید
قرعه کار به نام من دیوانه زدند -
Mr.Fantastic
دوش دیدم که ملاعک در میخانه زدند
دل آدم بسرشتند و به پیمانه زدند -
Mr.Fantastic
در تب عشق تو می سوزد چراغ هستی امسوزشم را اینک از اشعار سوزانم بپرس
-
@Ozan-hs
ساح لچشم من از شوق به دریا زده است
چشم بسته به سرش موج تماشا زده است
جمعه را سرمه کشیدیم مگر برگردی
با همان سیصد و دلتنگ نفر برگردی -
Mr.Fantastic
یک دل بنما که در ره او
بر چهره نه خال حیرت امد -
این پست پاک شده!
-
@Ozan-hs در " مشاعره " گفته است:
Mr.Fantastic
یک دل بنما که در ره او
بر چهره نه خال حیرت امددیوانهی محبت جانانهام هنوز
دست از دلم مدار، که دیوانه ام هنوز! -
Miss.Joker زان یار دلنوازم
شکریست با شکایت
گر نکته دان عشقی
بشنو تو این حکایت -
ma.a در " مشاعره " گفته است:
Miss.Joker زان یار دلنوازم
شکریست با شکایت
گر نکته دان عشقی
بشنو تو این حکایتتورا گم میکنم هر روز و پیدا میکنم هر شب
و این سان خواب هارا با تو زیبا میکنم هر شب -
Miss.Joker
به هر جا بنگرم کوه ودر و دشت
نشان روی زیبای تو بینم -
بسا روزگاران که طی شد زعمرم
که با خون دل، خنده بر لب نهادم.