هرچی تودلته بریز بیرون۶
-
اگه اون چیزی که میخوام بشه
یه شب شام مهمونش میکنم تا فقط ببینمش
گفت همیشه آماده ام تا خبر خوشبختیاتونو بشنوم
گفتیم بعدا اگه دلمون تنگ شد برات چی؟
گفت هروقت که خواستین پیام بدین زنگ بزنین باهم میریم بیرون
و من دلم خیلی براش تنگ شده اما هنوز پیام ندادم بهش
چون هنوز احساس میکنم دین خوبی هاش به گردنمه و فقط با موفقیتم میتونم جبرانش کنم -
هرکسی که به من باور داشتو همراهم موند تا به اینجا برسمم یادم نمیره
احتمالا هرکاری که از دست برمیاد میکنم تا این آدمارو از دست ندم -
Sachli
کار خیلی خوبی کردی
به نتیجش می ارزه
آره خب یه وقتایی آدم لازمش میشه
من چندین بار خواستم از اینجا برم، ولی به همون یه وقتایی که دلت میخواد یه چیزی بنویسی و بقیه حتی ندونن منظورت چیه ولی خودت خوب میدونی نیاز داشتم -
Ainoor نمیدونم چرا اما بهم حس خیلی خوبی میدی
خواستم ترین بنویسم و آنچنان شناختی نداشتم برای ترین نوشتن
فلذا خواستم بگم یادت بودمSachli در هرچی تودلته بریز بیرون۶ گفته است:
Ainoor نمیدونم چرا اما بهم حس خیلی خوبی میدی
خواستم ترین بنویسم و آنچنان شناختی نداشتم برای ترین نوشتن
فلذا خواستم بگم یادت بودمبابونــــه
برای تو نیزهم همین وضع -
Mehrsa 14 آره نوشتن حال آدمو خوب میکنن
شاید تو دفترچه یاداشتم بشه نوشت اما حس اینجارو نداره
انگار خوندن این حرفا حتی اگه کسی متوجهشم نشه حسِ بیهوده نبودنو به آدم میده و خالی میشه چون حرفاشو یکی بالاخره خونده -
Ainoor نمیدونم چرا اما بهم حس خیلی خوبی میدی
خواستم ترین بنویسم و آنچنان شناختی نداشتم برای ترین نوشتن
فلذا خواستم بگم یادت بودم -
Ainoor نمیدونم چرا اما بهم حس خیلی خوبی میدی
خواستم ترین بنویسم و آنچنان شناختی نداشتم برای ترین نوشتن
فلذا خواستم بگم یادت بودم