هرچی تودلته بریز بیرون۶
-
تا قبل این ترس از نرسیدن داشتم، الان ترس از دست دادن
-
خدایا من واقعن میترسم چیزایی که الان بهم دادیو ازم بگیری. من اون قبلیارو دیگه نمیتونم تحمل کنم.
-
هرکاری لازم باشه میکنم، حتی بهت گفتم سعی میکنم در آینده یهچیزی فراتر از چیزی باشم که باید فقط لطفا ازم نگیرشون، ازت خواهش میکنم
-
باز هورمونام بهم ریخته، اه
-
زمانی که از بین جمع، در گعده چای ساده و پر چانه خوابگاه بلند میشوم و به اتاقم (که چندیست که خالی از سکنه شده) بر میگردم،
احساس آن گلدانی را دارم که تنها زمانی روی میز چوبی گوشه پذیرایی است که گلهای رنگارنگ را در بغل گرفته باشد، اگرنه جایش در زیرپله حیاط است؛
بیتوجه به اینکه نقشهای گلدان، گاه از خود گلها زیباتر است. -
مردمان عجیبی داریم...
-
مدیرمون گفت میتونی پرونده تو بگیری بری غیر انتفاعی اونم 20 تمن که کم کمشه از کجا در بیارم بدم پول کارگرای چقدره مگه حالا خونه رو ساپورت کنه کلاسامو ساپورت کنه داداشمو ساپورت کنه
-
اینکه حضورم اینجا کم تر شده حالمو بد میکنه
.