هرچی تودلته بریز بیرون7

[زهرا بنده خدا 2]

معمولا از لفظ مادر استفاده نمیکردم
اکثرا میگفتم مامان
جالب بود...

[melancholy]

زهرا بنده خدا 2 🫂

[زهرا بنده خدا 2]

اینقد دغدغه های آدما حیوانی شده که از نظرشون منم که غیرعادی ام...
باشه...من غیر عادی!شما خوب!
اما هرچی هستم
نمیتونم صرف خوشیِ خودم برم جلو...
اون آدم هرکی که میخواد باشه فقط همسر من نیست قراره
بابای بچه هام باشه...
و نمیتونم اینجوری پیش برم...
حالا از نظر شما مغزمو دادم اجاره یا هرچی
دیگه به من ربطی نداره...
من مسئول فکر شما نیستم...!
به درک که چی فک میکنید!

#تودلی

[زهرا بنده خدا 2]

@razie_
عزیزم...( :
ممنونم...( :

[ari_14]

خب خیالم راحت شد
۲۰۰ تام ۲۰۰ تاست
حالا باید با ترسم روبرو شم:)
اشکال نداره تا قبل آزمون اینقدر جامع میزنم برام عادی شه.
همه دردام همین جامعست
خدایا کمک=)

[MN_]

خدا بزرگه

[ari_14]

برادر از برادرش سیره..

[ari_14]

صدای تو لالایی بچگیم صدام کن..

[ari_14]

پرم از عشقای نصف نیمه صدام کن

[jahad_121]

@razie_ کلا.

[jahad_121]

هعییی
دلم برای خود قبلی م تنگ شده
محیط
هوففف داغون شدم
تو اون زندان
به اسم دانشگاه

[jahad_121]

من رفتم
الان
خیلی خیلی بیشتر از قبل
رفتم تو سکوت
از همه چی می خوام دور باشم
و اینا همش تقصیر اون دانشگاه ه
تغییر هعییی
خستم.

[jahad_121]

چقدر دغدغه ها تغییر کرد
من قبلا اینجا یک جور دیگه زندگی نمی کردم!؟
سر حال تر اجتماعی تر
حالا امروز می رم بیرون ببینم چی به چیه

برم خودمو با خودم روبه رو کنم ببینم چند چندم؟!
چی شد که الان جایگاه هم که برام مبهمه

[jahad_121]

دبیر ادبیات مون می گفت تو یک سنی
به حای می رسید به همه چی شک می کنید هی سوال
سوال
سوال
ولی من هنوز به اون سنی که گفتید نرسیدم چرا اینقدر دچار ابهامم چرااا؟!

[jahad_121]

هعی
رسیدم جای که نمی دونم
چی زندگی
چی می خوام
چی به چیه.
هوفففف

[jahad_121]

انقدر زندگی گاهی وقتا برام سخت میشه
می خوام فریاد بزنم
.
گاهی هم فکر ها می زنه سرم بزنم زیر همه چی و تصمیم ی که می دونم جلو پیشرفت مو میگیره و پیچیده تر می کنه رو بگیرم

[jahad_121]

خب دیگه نمی دونم کجام
دیگه دقیقا نمی دونم برای چی؟

فقط انگار یک مرحله ای که باید بگذره
هیچ
از پوچ
هعی
خستم.

[jahad_121]

دانشگاه هی که بیشتر از اون که درگیر شیمی باشم درگیر درس ها دیگم
مقصرش خودمم هستم
شیمی کم می خونم برای همینم زندگی لذتی برام نداره.
یا اینکه انقدر خودمو خسته کردم که الان حوصله هیچی ندارم
صبح تا شب مشغول بودم دیگه شب بی هوش می شدم
با اون کلاس و درسها حالا هم که بعد عید میان ترم ها شروعه.
دارم چی کار می کنم!؟

[jahad_121]

خیلییی با خودم لجبازی می کنم. خیلییی
شدم دیوار جلو خودم
چرا انقدر سخت می گیری چرا انقدر فکر می کنی!
چرا حالت خوب نیست

[melancholy]

jahad_121
فیزیک عمومی 1
آزمایشگاه فیزیک عمومی ۱
شیمی آلی ۱
آزمایشگاه شیمی آلی ۱
آمار زیستی
کارگاه آمار زیستی
ریاضی عمومی ۲
شیمی عمومی ۲
تاریخ تحلیلی صدر اسلام
تربیت بدنی ۱

شما چی؟