هرچی تودلته بریز بیرون۶
-
دوستی که صفحه چتت باهاش پره از استیکر>>>>>>
-
دوستی که صفحه چتت باهاش پره از استیکر>>>>>>
-
اووو
اسباب کشی کردین تودلی۶ کهههه
خونه نویی بود من نمدونستم -
حیففف شد
نشد از تودلی ۵ خداحافظی کنم
ولی خب اشکالی هم نداره
از دیدن تودلی ۶ ذوق میکنم -
برای تابستون میشه گفت نسبتا کلهی سحر اینجام
ولی خب نمدونم براچرا خوابم داره نمیبره -
دوست ندارم جوری پارک دوبل برم که فرمونم خلاص نباشه
و متاسفانه فقط دقیقا همین پارک یاد گرفتم ://
دارم ویدیو میبینم ولی هیچی عملی نمیشه
خب چه کاریه وقتی میتونم یجوری یاد بگیرم که دنده عقبو دور بزنم اینجوری برم نمیدونم باید برم خودم یادش بگیرم ظاهراً
Akito شما آخر پارک فرمونت خلاصه یا نه میخوام ببینم از کدوم نوع پارک میری -
دوست ندارم جوری پارک دوبل برم که فرمونم خلاص نباشه
و متاسفانه فقط دقیقا همین پارک یاد گرفتم ://
دارم ویدیو میبینم ولی هیچی عملی نمیشه
خب چه کاریه وقتی میتونم یجوری یاد بگیرم که دنده عقبو دور بزنم اینجوری برم نمیدونم باید برم خودم یادش بگیرم ظاهراً
Akito شما آخر پارک فرمونت خلاصه یا نه میخوام ببینم از کدوم نوع پارک میری@nothing0 دنده است که خلاص میشه فرمون صاف میمونه
از مربیت یه نوع پارک دوبل یادبگیر و فقط همونو تمرین کن
زیاد ذهنت درگیر نکن، هر جوری که بلدی پارک بزنی رو تمرین کن -
-
سیب زمینی هم باید برم بگیرم
️
-
نه
️
-
-
️
️
️
️
️
️
️
️
-
️
️
️
️
️
️
️
️
️
️
️
️
️
️
️
️
-
️
️
️
️
️
️
️
️
-
بالاخره مهمونم اومد و یه کم استرسم ریخت
البته اینکه بابامم بود بی تاثیر نبود
وگرنه میزدم تو سر خودم
۴نفرررر و یه بچههه(خدا خیرش بده دور من نیومد🥺)
حالا اولش یهو اومدن داخل
من لباسم کوتاه بود دیگه نرفتم عوضش کنم(ضایع بود)
بابامم گفتم بره بشینه پیششون من برم چایی دم کنم و میوه بچینم
حالا میوه ها آماده شده بودن
من نمیدونستم الان چه جوری باید ببرم
اول پیشدستی خالی ببرم بعد میوه ببرم؟
داد بزنم بگم یکی بیاد کمک؟(خیلی دوست داشتم این حرکت رو بزنم)
اگه دوتاشو باهم ببرم چه جوری با دوتا دست که یکیش بندِ میوه هاست پیشدستیا رو بذارم جلو ملت؟
خلاصه راه آخر رو انتخاب کردم
یه کم سم شد ولی همین خوب بود
اول بردم واسه پدر و دخترشون
همونجا نشستم
میوه ها رو هم گذاشتم زمین که بتونم پیشدستیا رو بذارم جلوشون بعدش دیگه میوه تعارف کردم
بعد رفتم سمت داماد و برادر خانم
پیشدستیارو گذاشتم جلوشون و میوه ها هم با ظرف گذاشتم زمین و رفتم
️
(فک کنم ناراحت شدن
ولی از قصد نبود
با اون لباسم معذب بودم
️
)
یه پیشدستی واسه بابام بود که اونم خالی گذاشتم جلوش چون میوه ها رو اونجا جا گذاشته بودم و داشتن برمیداشتن