هرچی تودلته بریز بیرون7

[_ Reza _]

آخ ک نمیدونم چی بگم خالی شم خدا ازت نگذره فقط همین ازتون نگذره

[Michael Vey]

@Hamid-s باور نمیکنم.. باور نمیکنمم.. امکان نداره..‌ تو شاید منو هک کردی اصن من تو زندگیم فقط یبار این فانتزیمو گفتم اونم اینجا نبود تو صفحه استاد اقالویی قلمچی بود (اسم آقای آقالویی هم حمیده)

[Hamid.s]

Anzw 18
من و داداشم از بچگی همیشه شب ها بهش فکر کردیم چیزی به ذهنمون نرسیده

[Ramos9248]

از خجالت رنگ و رویم مث گچ شده بود
با لباسی که تنم بود چقدر مچ شده بود

[Michael Vey]

@Hamid-s دومیو نفهمیدم

[پرستو بابایی]

@Hamid-s در هرچی تودلته بریز بیرون۶ گفته است:

پرستو بابایی
من بیشترین ضربه رو از استادی خوردم که خوش رو بوده و منو میشناخته
نتیجه اخلاقی استاد خوشرو بود باهاتون نمره بالا خداحافظ

یا خدا
چرا همه اینو میگن ؟
البته امسال ..نمی دونم امیدوارم قبول شم حتی:))
بعدش مهم نیست اگه حتی خیلی سخت باشه

[Ramos9248]

تو نگاهی به من کردی و خندان رفتی
این دلت بود که از سوی دلم رد شده بود

[Hamid.s]

Michael Vey
دیگه اینطوریاس

[پرستو بابایی]

یکی انگار توی سینه م گل یأس داره می کاره
این آهنگ قمیشی هم خیلی قشنگه=)

[Ramos9248]

همون که پیامبر گفت:
همنشین خوب بهتر از تنهایی است و تنهایی بهتر از همنشین بد

[پرستو بابایی]

وای ..کم کم داره حالم بد میشه
بخوابم تا بدتر نشدم:)))

[پرستو بابایی]

خیلی وقت بود معده م این حالتی نشده بود.

[پرستو بابایی]

شبتون آروم=)️

[Hamid.s]

پرستو بابایی
یه استاد فناوری داشتیم خداشاهده سه بار ارائه دادم
دانشجو ها آماده نبودن همش میگفتن حمید تو برو بزار وقت بگذره
آخر سر به کسی که ارایه نداد نمره کامل داد
من یه جلسه نرفتم بخاطر مریضی
بخاطر همون از همه کمتر داد

[Hamid.s]

Michael Vey
تصورش سخته مثلا انگاری چیزی به نام بعد دوم وجود نداشته باشه
روی کاغذ باشه ولی بچرخونی پشت نداشته باشه

[Hamid.s]

پرستو بابایی
شب شما هم خوش

[Hamid.s]

۰۱:۵۵

[S.daniyal hosseiny]

یه روزم توی کوچهٔ ما عروسی میشه

[S.daniyal hosseiny]

بالأخره دختر همسایه‌مونو که یه روزی می‌خوان شوهرش بدن دیگه.

[Michael Vey]

@Hamid-s ی چیز راجب استاد عقده ای بگم؟
این داستان برمیگرده به حدود ۲۴ ۲۵ سال پیش وقتی من ب دنیا نیومده بودم و خواهرم ۵ ۶ ساله بود.. شایدم عقب تره تاریخش نمیدونم

بابام دبیری میخوند.. بعد محل خدمتش افتاد بوشهر! (فک کن از قائمشهر تا بوشهر..) همه خانواده پاشدن رفتن بوشهر حتی مامانمم تو انتخاب رشته زد زبان دانشگاه بوشهر.‌..

بعد با اون همه بدبختیی که همینجوریش اینا داشتن (خونشون تو آبپخش بود با اتوبوس تو اوج گرما هر سری باید میرفتن بوشهر خواهرمم یا میاوردن یا میزاشتن پیش همسایه) استاد readingش میدونی با چ نمره ای مامانمو انداخت؟
۹.۹۸ :>