هرچی تودلته بریز بیرون۶
-
بگو بنیم زندهای یا فقط دم و بازدمی و فکره زیاد أ حد
دور شدن همه سرتقیات ازت
نشستی گوشه اتاق منتظره چی
کسی نمیندازه ساکِ پول از آسمون
بیست و چهار ساعتِ روز دعا بخون حالا
مثلِ بازنده ها بکش فحشو به پولدارا
همین فرمون ببینیم چی عوض میشه -
حرفای بزرگتر سره شام أ فشار
أ هزار باری که ته چاه أ پرشام
أ کارایی که کردم و بود برا هم عار
یاد میگیرم أ هرکی أ من بیشتر میدونه
از هرکیم أ کتاب بیشتر بخونه
من أ اونام که رو نمیزنه و خوب
احتیاج نی باشه هیچکی نردبونش
نه، ترک نمیخورم چون من أ سنگم -
یادمه دوره که جهشی میخوندم تازه کرونا رفته بود و نصف سال تازه رفتیم مدرسه و من وارد جو راهنمایی شدم بعدش که تصمیم گرفته بودم جهش بدم هیچکس باهام نبود هیچکس موافق نبود به جز استادام که بعضی اوقات حتی الانم میگن مگه پسر بودی سر سربازی نرفتن جهش دادی و من اینکارو کردم
-
رو شیشه یه نانوایی زده بود:
زده بود نان نسیه نداریم
حتی شما دوست عزیز...ای ینی فلاکت ینی بدبختی ینی نابودی..
-
گاه گاهی که دلم میگیرد به خودم می گویم:
در دیاری که پر از دیوار است
به کجا باید رفت؟
به که باید پیوست؟
به که باید دل بست؟
حس تنهای درونم می گوید:
بشکن دیواری که درونت داری!
چه سوالی داری؟
تو خدا را داری
و خدا...
اول و آخر با توست....