|
شعردانه
هرچی تودلته بریز بیرون۶
-
نقطه
خیلی خیلی خیلی ناناعتم
من اصن دیگه سارای قبلی نمیشم
از وقتی فهمیدم دوبلور جودی ابوت خانم شکوفنده از نقش جودی ابوت متنفره و به اجبار این دوبله رو انجام داده
-
It's gone cold
Now, it is in the way it should be -
جودی ابوت نازنازی آشکال نداره
من دوستت دارم -
خب فعلا شب بخیر
-
خدافظ بچه ها
-
اگه شل بگیری، رعایت کردن عین قبل برات سخت میشه
زحمتای ۳ماهه‌تو میتونی تو یه‌هفته بر باد بدی
الان چند روزه کلا ترست ریخته، عین خیالت نیست
اینجوری ادامه بدی، هزاربرابر بدتر از قبل میشی -
آفرین، سهم دعوای امشب هم تکمیل شد.
-
رعایت نکنی، از همه چی محرومت میکنم شوخیم ندارم
خوبی به تو نیومده -
نمیدونم دقیقن این روش جواب میده یا نه اما حداقلش مطمئنم برای رفع مشکل اضطراب و کمال‌گراییم تلاشمو کردم.
-
نقطه
خیلی خیلی خیلی ناناعتم
من اصن دیگه سارای قبلی نمیشم
از وقتی فهمیدم دوبلور جودی ابوت خانم شکوفنده از نقش جودی ابوت متنفره و به اجبار این دوبله رو انجام داده@Sally از شخصیت جودی متنفر نیستم ولی خوشمم نمیاد...
از برنامه‌کودکش که متنفرممم.
حدود یک الی دوماه پیش کتابش را خوندم و اصلا توقع نداشتم ساختار کتاب کاملا در قالب نامه باشه و قدرت قلم نویسنده واقعا منو به وجد اورد:))
در کل که عاشق نگارش کتاب و نامه‌های جودی به باباش شدم ولی از شخصیتش بازم خوشم نمیاد... -
چه قشنگگگگ...
-
از هرچی آدم کینه ای و بد دل متنفرم
من شاید توی مجازی یکم کینه ای بوده باشم که سعی کردم درستش کنم ولی در واقعیت اصلا کینه ای نبودم ...
ینی جوریم که با یکی قهر میکنم بعد یه مدت که میگذره اصن نمیدونم چرا باهاش قهرم بعد میرم باهاش دوستی میکنم
اونوقت یه سری آدما وقتی حرف از دوستی میزنی میتونن تا ۲۴ ساعت برات حرف درارن ک اون طرف چ آدم گندی بوده و دیگ بدرد رفاقت نمیخوره
بخدا دنیا دو روزه ارزش نداره اینقد ازهم کینه به دل بگیریم
واقعا دردناکه وقتی با همون دوستت روزهاتو گذروندی الان اینقد فاصله و کینه و دشمنی بینتون باشه ...
و چقدر اون آدمی که خوش قلبه به دل همه میشینه ... بجای اینکه اینقد حرف دربیاره روی خوش نشون میده :))
یکم قدر همو بدونیم و باهم مهربون باشیم 🥲
-
بینوایان هم اصلا از شخصیت کوزت خوشم نیومد ولی قلم ویکتور هوگو مثل معجزه بود، مسائل اجتماعی‌ای که به تصویر کشیده بود واقعا دوست‌داشتنی بودن مخصوصا اینکه نمونه‌ش تو جامعه فعلی که دارم نفس می‌کشم هست...
تنها شخصیت اصلی‌ای که بدلم نشست واقعا آنه‌شرلی بود هم داستانش هم خودش هم برنامه‌کودکش هم سینمایی‌ها و مجموعه‌هایی که ازش ساختن(تازه هرکدومو هزار بار دیدم و خوندم
) -
سر همین چیزا بود که رابطه من و پسرداییم هیچوقت مثل قبلش نشد ... تمام سعی خودمو کردم که همه چیو فراموش کنم ولی هیچوقت با اون حرفایی که راجب من زده بود دلم ازش پاک نشد ... شاید الان باهم خوب باشیم ولی اون عمق دوستی بینمون کجا الان کجا :))
-
هعی زندگی
-
قرمز شدن گوشم حاکی از آن است که عصبیم
برم یکم فکرمو آزاد بزارم :))
