هرچی تودلته بریز بیرون۶
-
رفیقم زنگ زده کرمانشاهم بیا بیرون میگم روستام میگه خداا دو هفته اونجا چ مکنی
لذت میبرم چه مکنم
Matin Mousavi 1 فلفل، بامیه، خیار، گوجه، سبزی و انواع میوه ها ره داغ و تازه میکنم و مخورم عه تولید به مصرف، چرا برگردم کرمانشاه
ولی دلم برا بستنی و سیب زمینیا تنگ شده بخاطر اونا باید برگردم دیه و دل عه اینجا بکنم
-
@xanom-mah
من یه بار به خواهرم گفتم خواهرت سارا رو کشتم من یه آدم فضاییم که بدنش رو تسخیر کردم الان ماموریت دارم پدر و مادرت رو با خودم ببرم
بعد میگفت ترخدا با پدر و مادرم کاری نداشته باش
البته الان برای سر به سر گذاشتنش زیادی پیر و افسرده ام@هویججج
زیاد فیلم دیدده بودی اون لحظه -
Blue28
ی بار همو زدیم من قفسه سینم اسیب زد دوروز بستری شدم
البته الان نزدیک 5 ساله فقط در حد سلام و اینایم.. -
دیروز ربم درس کردیم دی املتم همیشه به راهه
-
-
@xanom-mah
یبار داداشم اومد جفتک بندازه ابلفضل زد تو کمرش لیز خورد محکم خورد زمین اولش گفتم اخیش دلم خنک شد بعد دلم سوخت رفتم بغلش کردمBlue28
من بودم با لذت به زجر کشیدنش نگا میکردم -
@xanom-mah
من یه بار به خواهرم گفتم خواهرت سارا رو کشتم من یه آدم فضاییم که بدنش رو تسخیر کردم الان ماموریت دارم پدر و مادرت رو با خودم ببرم
بعد میگفت ترخدا با پدر و مادرم کاری نداشته باش
البته الان برای سر به سر گذاشتنش زیادی پیر و افسرده ام@هویججج
یبار بچه تر بودیم من و خواهر کوچیکم آنابل دیده بودیم بعد بعد فیلم من رفتم نماز بخونم روبروی اشپزخونه بودم.ابجیمم رفت اب بخوره.مامانمینا هم خواب بودن.من همینجوری با چادر نشسته بودم حال نداشتم پاشم یهو ادا انابل و اینارو دراوردم ابجیم ترسید.اب پرید گلوش داشت خفه میشد بعدم زد زیر گریه حالا من جلو دهنشو گرفتم با دستم هی میگم غلط کردم غلط کزدم تزخدا ساکت باش الان مامانینا بیدار میشن -
-
بنظرم اونایی ک به بعد خیانت ی بار دیگ فرصت میدن فقط دارن خودشونو اماده میکنن برای ی غم عمیق تر و خیانت شدیدتر
-
چه جالب
منم یکی دوبار اومدم با آبجیم دعوا کنم
یهو دیدم عه این چرا داره گریه میکنه
تا به خودم اومدم دیدم بابام با ابرو های اخم کرده پشت سرم وایساده بعد از یه عالمه فریاد، یهو یه چک اومد تو صورتم:/
یبار هم یه توپ رو خیلی آروم پرت کردم سمتش ولی نمیدونم چرا یهو جیغ زد گریه کرد، به محض اینکه بابام اومد منو دعوا کرد، گریه خواهرم تموم شد و انگار نه انگار که مثلا یه قاتل بالا سرش بوده:/
داشت فیلم بازی ویکرد:/
دیگه بعد از اینا بود که فهمیدم آبجیم نیروی پشتیبانی قوی ای داره و بیخیالش شدم -
@هویججج
من ب بابام میگم ممدی
یا اون بمن میگه دخی
منم میگم پسی -
چه جالب
منم یکی دوبار اومدم با آبجیم دعوا کنم
یهو دیدم عه این چرا داره گریه میکنه
تا به خودم اومدم دیدم بابام با ابرو های اخم کرده پشت سرم وایساده بعد از یه عالمه فریاد، یهو یه چک اومد تو صورتم:/
یبار هم یه توپ رو خیلی آروم پرت کردم سمتش ولی نمیدونم چرا یهو جیغ زد گریه کرد، به محض اینکه بابام اومد منو دعوا کرد، گریه خواهرم تموم شد و انگار نه انگار که مثلا یه قاتل بالا سرش بوده:/
داشت فیلم بازی ویکرد:/
دیگه بعد از اینا بود که فهمیدم آبجیم نیروی پشتیبانی قوی ای داره و بیخیالش شدم -
چه جالب
منم یکی دوبار اومدم با آبجیم دعوا کنم
یهو دیدم عه این چرا داره گریه میکنه
تا به خودم اومدم دیدم بابام با ابرو های اخم کرده پشت سرم وایساده بعد از یه عالمه فریاد، یهو یه چک اومد تو صورتم:/
یبار هم یه توپ رو خیلی آروم پرت کردم سمتش ولی نمیدونم چرا یهو جیغ زد گریه کرد، به محض اینکه بابام اومد منو دعوا کرد، گریه خواهرم تموم شد و انگار نه انگار که مثلا یه قاتل بالا سرش بوده:/
داشت فیلم بازی ویکرد:/
دیگه بعد از اینا بود که فهمیدم آبجیم نیروی پشتیبانی قوی ای داره و بیخیالش شدمAkito
منم اینجوووووری بودممم -
بنظرم اونایی ک به بعد خیانت ی بار دیگ فرصت میدن فقط دارن خودشونو اماده میکنن برای ی غم عمیق تر و خیانت شدیدتر
-
چه جالب
منم یکی دوبار اومدم با آبجیم دعوا کنم
یهو دیدم عه این چرا داره گریه میکنه
تا به خودم اومدم دیدم بابام با ابرو های اخم کرده پشت سرم وایساده بعد از یه عالمه فریاد، یهو یه چک اومد تو صورتم:/
یبار هم یه توپ رو خیلی آروم پرت کردم سمتش ولی نمیدونم چرا یهو جیغ زد گریه کرد، به محض اینکه بابام اومد منو دعوا کرد، گریه خواهرم تموم شد و انگار نه انگار که مثلا یه قاتل بالا سرش بوده:/
داشت فیلم بازی ویکرد:/
دیگه بعد از اینا بود که فهمیدم آبجیم نیروی پشتیبانی قوی ای داره و بیخیالش شدم