هرچی تودلته بریز بیرون۶
-
امیدوارم هیچ وقت دچار اون لحظه ای نشید که کلی حرف و ناراحتی دارید از کسی
اما نمیتونید بهش بگید...
میتونید اما نباید بگید...
امیدوارم هیچ وقت بهش مبتلا نشید...
کشنده است...( : -
Ramos9248
کجاشو نفهمیدی؟
اونجا که به طعنه ازت تشکر کردم که پیام لعنت به خودم رو لایک کردی یا اونجا رو که گفتم چون به خاطر اینکه این فامیلمون که عیدی های خوب داده به بقیه و منم می خوام ببینمش به منم عیدی بده یعنی پولکی شدم؟ -
بعد بار روانی رو خیلی از پزشکا زیاده
اینا با هدف خیلی مهمی وارد این رشته شدن و میخوان جون یه نفر رو نجات بدن ولی یه جاهایی واقعا ممکنه نتونن تحمل کنن
یه پزشکی برامون تعریف میکرد که اینا دوران دانشجوییشون خورده بود به زمان جنگ
اواسط جنگ بود
پزشک کم داشتن دانشجوها نیاز به اموزش داشتن فضای بیمارستان پر از زخمی بود دیگه جا نبود
بعد میگفت ما رو بردن بیمارستان
و واقعا این صحنه خون کف بیمارستان که تو فیلمای دفاع مقدس نشون میدن همونطوری بود
بعد گفت ما سی نفر بودیم
استادمون رفت بالا سر یکی از زخمیایی که کنار راهرو دراز کشیده بود میگفت ما همون لحظه فضای بیمارستانو دیدیم فشارمون افتاد
بعد داشت زخمشو پانسمان میکرد تیر خورده بود
و میگفت ما دونه دونه بیهوش میشدیم و در نهایت تعریف کرد که یه لحظه برگشتم دیدم هیچکس پشتم نیست همه بیهوش شدن خودمم فشارم افتاده بود ولی بیهوش نشدم دیگه انقدر تکرار شد که به شرایط عادت کردیم
من خودم رفتم میدون تیر بعد وقتی پنج نفر دیگه کنارت شروع به تیراندازی میکنن واقعا حس باحالی نیست
خیلی بلنده عادت کردن به اون شرایط خیلی سخته ولی با تکرار مداومش عادی میشه
هیچکس نمیتونه از اول روزی ۱۳ ساعت درس بخونی ولی با تکرار درس خوندن بهش میرسه و به شرایط عادت میکنه
دارم میگم اینم یه شرایطه مثل بقیه که به مرور ادم نسبت بهش منعطف تر میشهGharibe Gomnam پزشک شدن جسارت و عشق باطنی و عمیقی میخواد. بحث فقط سر مسائل تئوری پزشکی نیست، شجاعت، عملگرا، داوطلب و فداکار بودن هست. اینکه بدونی اجباری برای انجام کارهای داوطلبانهای مثل سفر به مناطق محروم و درمان بیماران خاص و فقیر وجود نداره ولی با این حال نه از روی وظیفه بلکه از روی انگیزه درونی خودت بری سمتش و این وسط از آرامش، خانواده، زندگی شخصی و از همه مهمتر خودت محروم بشی، شجاعت عجیبی میخواد.
بعضی از پزشک ها توی ذهن آدم تا ابد میمونن. به خاطر کارهایی که کردن، تشخیص درستی که داشتن، جراحیهایی که هر کی ندونه فکر میکنه معجزه شده و آرامشی که به بیمار و خانواده اش دادن در حالی که خودشون بیشتر نگران بودن.
من درک میکنم اونایی رو که بیماریشون شناخته شده نیست و به همین خاطر داروی مناسب درمانشون هم خیلی سخت پیدا میشه، خیلی ها به اونا به چشم هیولا نگاه میکنن و خیلی ها هم اصلا نمیدونن همچین بیماریهای خاصی وجود داره. هیچکس این وسط دردی رو که اون بیچاره ها میکشن رو نمیبینه چون درکی ازش نداره. اما اون پزشکی که دل رو به دریا میزنه و شروع میکنه به شناختن همین بیماری های خاص، شرکت توی کنگره های مختلف عملی، تحقیق، تحقیق، تحقیق و به معنای واقعی کلمه از وجود مایه گذاشتن در حالی که همکاراش به انجام کاری های روتین پزشکی که شاید درآمد بهتری داشته باشه قانع میشن چون جرات همچین ریسکی رو ندارن.
اسم اینا دیگه فرشته هست...امیدوارم در آینده همچین پزشک های با شرف، با وجدان و انسان زیاد پیدا بشن. الان بیشتر پزشکای قدیمی این ویژگی ها رو دارن. -
Anzw 18 اتفاقا این چیز خوبیه که دلت میخواد ببینیش که بهت عیدی بده
من خیلی وقته دیگه هیچ ذهنیتی از هیچکدوم از فامیلامون ندارم خدارو شکر و اونقدر مث قبل باهاشون برخورد نداشتم
ایشالا انقدر پولدار بشی که خودت بری به اون یارو عیدی بدی -
-
نباید از اولش اینطوری میشد، امید و اعتقادی به درست شدن ندارم ولی نمیتونمم این شرایطو تحمل کنم کل زندگیمو تحت تاثیر قرار داده و روز به روز بدتر میشم.
-
نرم خونه
میفهمن چمه( : -
غرورم اجازه نمیده که بیشتر از این بفهمن...
-
اما نرم...
اینجا...
ملت میگن چشه که خونشون نرفته... -
اما ترجیح میدم به رفتن و حرف شنیدن...
-
اصلا من چرا باید برا تو غصه بخورم؟...
-
واقعا چرا؟!!
-
اعصاب صفر
-
اصلا برم خونمون که چی؟
که بیان باز از جهیزیه و کوفت و این چیزا حرف بزنن؟
امشبم داشت دعوام میشد که امتحانمو بهونه کردم که حرف نشنوم...خدافظی کردم...
گفتن فک کردی بچه ای؟
نه! بچه نیستم! اما هرکسی یه مسیری داره!
چون هم سن و سالام ازدواج کردن دلیل نمیشه منم بتونم و بایدی در کار باشه!
ولم کنید!
نمیرم خونه...
واقعا۹۰درصد نمیخوام برم! -
به درک که روابطتون به هم بریزه!
-
بیخیال...
همین حرفا رو باید بهشون بزنم...( :
به درکِ همه چی...
میگم...
میگم که من کسی که دوسش داشتم رو رد نکردم که بخوام با اینا ازدواج کنم...
به درکِ غرورم...
فقط باید بگم که ولم کنن...
خونه ام نمیرم... -
خودش خوب
خونوادش خوب
بعد برم با اون؟
نه!
کاش راه فراری داشتم که تابستونم نمیرفتم خونمون...