هرچی تودلته بریز بیرون۶
-
همین الان دو تا گربه شروع کردن به دعوا
بله خدا به خیر کنهمیووووو میااااااااووووو
اینجوری میکنن؟
-
همین الان دو تا گربه شروع کردن به دعوا
بله خدا به خیر کنهپرستو بابایی
گوشت بند بذار
چون تا چن دیقه دیگ شاهد ناله های ی بچه خواهی بود -
دوستم میگفت خونه ما قبلا جناش اینجوری بوده که می اومدن غذا رو می خوردن
می گفت حتی روز آخر که از اون خونه رفتیم یه ظرف غذا وسط خونه گذاشتیم چند دقیقه بعد برگشتیم دیدیم نیست:)))) -
میووووو میااااااااووووو
اینجوری میکنن؟
Zahra2020 در هرچی تودلته بریز بیرون۶ گفته است:
میووووو میااااااااووووو
اینجوری میکنن؟
فقط اونجایی که یکیشون بر می گرده میگه مییاااااوووو
اون یکی یکم میکشه عقب -
پرستو بابایی
گوشت بند بذار
چون تا چن دیقه دیگ شاهد ناله های ی بچه خواهی بود@xanom-mah در هرچی تودلته بریز بیرون۶ گفته است:
پرستو بابایی
گوشت بند بذار
چون تا چن دیقه دیگ شاهد ناله های ی بچه خواهی بوددقیقا صداشون مثل بچه ی یه ساله س
-
اخرین چیز ترسناکم میگم دیگه تمووم
چن ماه قبل قبرستان بانه بودم سر خاک بابابزرگم خیلی فضاش خوبه اون قبرستان خیلی بزرگه کلن شبیه پارکه منم یکم دور شدم دیدم کنار ی قبر ی بچه گربه سیاه هس خب گربه قاعدتا وقتی بری جلو یا ی کاری کنی باید فرار کنه من هر کار کردم این فقط نشسته بود زل زده بود بهم دیدم خودمم دارم میترسم دور شدم از دور نگاش کردم تو همون حالت به چشام زل زده بود فهمیدم احتمال زیاد گربه نبود -
دو سال پیش همین نزدیکای شهریور ساعت 2 من تازه اومده بودم تو پشه بند
مامان و بابا و خواهرمم بیدار بودن
بعد من دیدم صدای شکستن شیشه و داد و بیداد میاد
اول فکر کردم یه موقع یکی با زن و بوس دعواش شده زده شیشه های خونشو آورده پایین
بعد بابام گفت برو تو کوچه ببین چخبره
رفتم دیدم در خونه یکی از همسایه ها که دوتا خونه با ما فاصله داره بازه
یه چند نفری هم تو کوچه بودن
رفتن تو خونه دیدن چند اونی که تو خونه بوده رو تا میخورده زدنش
گویا سر کار دعواشون میشه بعدازظهرش تعقیبش میکنن تا اینجا بعد هم میریزن تو خونه که بکشنش
دو سه نفر بودن، ریخته بودن سرش تو دوتا دوستاش چاقو زده بودن ولی این با یه دونه بیل تونسته بود از پسشون بربیاد
تازه بنزین هم آورده بودن که بعد کشتنش آتیشش بزنن -
خوبه که مادرم هر چند دقیقه یه بار بیدار میشه صداش میاد خیالم راحت میشه
-
خب چند تا صلوات بفرستیم که جنا دور شن
-
فردای اون روز تو کوچه دعوا بود که چرا صاحبخونه باید به مجردی که نمیشناسه خونه اجاره بده
طرف مال تبریز بود -
خب چند تا صلوات بفرستیم که جنا دور شن
-
توی مدرسه همیشه سر کلاس دینی بحث جن میشد بعد ماشالا همه شروع می کردیم به خاطره گویی
-
توی مدرسه همیشه سر کلاس دینی بحث جن میشد بعد ماشالا همه شروع می کردیم به خاطره گویی
یعنی کل زمان خواب بودیم فقط اون زمان که بحث جن میشد چنان هوشیار میشدیم..
-
این موقع شب به سرم میزنه برم مای سنجش و تخمین رتبه
پس کی تموم میشه -
این موقع شب به سرم میزنه برم مای سنجش و تخمین رتبه
پس کی تموم میشهپرستو بابایی
تموم نمیشه(: -
توی مدرسه همیشه سر کلاس دینی بحث جن میشد بعد ماشالا همه شروع می کردیم به خاطره گویی
پرستو بابایی به ما میگفتن ادامه ندین هیچ وقت بحث ها درست پیش نرفت