هرچی تودلته بریز بیرون۶
-
بعد کلاس ها
می رم سرم رو می زنم
دیگه امروز 11 ونیم کلاس بود تو نیم ساعت فرصت نمی شد سرم بزنم
و اینکه دو تا تخت بیشتر تزریقاتش نداشت -
برم انتگرال ها رو بخونم
بیینم 1 ساعت میشه حلشون کرد -
Comrade چقد تمیز
-
من امروز کلاس نداشتم
و فردا امتحان دارم
دانشگاه نرفتم که بخونم
هم اتاقیم برا ناهار رفت
من: زهرا ظهر برمیگردی؟(اینجا پرسیدن این سوال یعنی میتونی ناهارمو بگیری؟)
زهرا: نهسالن مطالعه میمونم که درس بخونم
البته باید ببینم تا کی بازه
من: آها باشه
پن: حتی نگفت کارتتو بده میگیرم میدم یکی بیاره
یا اگه تونستم میگیرم
در شرایطی که من قطعا ناهار نداشتم این خودش لطف بزرگیبود
ولی خب...
دیگه ازش چیزی نمیخوام
چون دومین بار بود از روی مجبوری بهش رو زدم و پیچوند -
هوفف
-
موندم
اینجا
که تنها
نمونی️
️
-
مثل
یک
کوری
که
عصا
شو
داده
به
دست
یک
کرم شب تاب️
-
ما کوچیکا خدامون بزرگه
-
خیلی
سال
ها
گذشت
تا دلم ریشه زد
تو وجودم -
11 با 8
19
ساعت 7
حدودا نزدیک تایم پایان ی کلاس ها.2 هم 12 ساعتی ه
-
وایییی